ارسال شده توسط:تحریریه Kgroup بخش: اطلاعات عمومی گروه:معماری آرم هیتلر یا گردونه ی مهر به این نشان نگاه کنید: شما این نشان را به چه چیزی می شناسید؟! باید بپذیریم که امروز این نشان که موسوم به «صلیب شکسته» است، سمبولی برای نژاد پرستان شده است. حتی این روز ها تبدیل به یک نشان برای شیطان پرست ها هم شده است. اما به نظر می آید این تصورات نادرست می باشد. این نشانه که صلیب شکسته نامیده شده است، در حقیقت صلیب شکسته نیست و در کیش مسیحی به آن به دیده احترام نگریسته نشده است، ابعاد [صلیب] نیز به یک اندازه نیست و تنها دو خط آن با هم برابر است و بیشتر به اندام انسانی می ماند که دست ها را گشوده باشد. گاهی نیز به سبب آن که هیتلر این نشانه را در حزب نازی به کار برده و بر روی بازو های هموندان حزب و نیز سربازان SS قرار داشت، و از آن جهت که نازی ها پیکاری سخت و آشتی ناپذیر را با یهودیان آغاز کرده بودند آن را ضد یهود خوانده اند. باید دانست که این نام گذاری هم درست نیست و تنها یک اصطلاح نابجا می باشد. ضد یهودی بودن این نشان از آنجا پیدا شد که شناخت کلی این نشانه با آوازه ستیز و پیکار با یهودیان یک جا فراهم آمد و در نتیجه ذهن مردم این نام را ساخت و پرداخت. این نشان به نشانه آریایی هم مشهور است اما به هر حال در بسیاری از تمدن های جهان چنین نشانه ای یافت شده است. هرچند در ایران و هند هزاران سال پیشینه دارد اما این نشان در همه جای جهان دیده می شود از جمله در آفریقا، آسیا (چه شرق آسیا و چه غرب آسیا) و اروپا. حتی نشان هایی شبیه به این نشان در مناطقی جدا از ایران و هند یافت شده است که پیشینه ی بیشتری دارد. نازی ها در دوران نیرومندی خود تعصب و فلسفه برتری نژادی را می ستودند، تبلیغات و آموزشهای خود را متوجه این کار کردند و به این نشانه ارزش سمبولیک آریایی بودن خود دادند. اما به نظر نمی رسد که رویکرد به این نشان در دوران های بسیار کهن با رویکرد نازی ها تناسب داشته باشد! هرتسفلد این نشان را «گردونه خورشید» نامیده است و البته این نشان با نام هایی مانند «سواستیکا»، «چلیپا»، «گردونه مهر» و … هم مطرح می شود. برخی این نشان را نمادی از خوشبختی و خوش شانسی می دانند و برخی دیگر آن را نمادی از عناصر چهارگانه نامیده اند. پیوند این نشان با آیین مهر یا میترا از دیگر مواردی است که بیان می شود. اما به نظر می رسد این نشان را نباید محدود به یک قوم و یا یک دین و آیین کرد چرا که آثار آن در همه تمدن های جهان دیده می شود. چالشی که بوجود می آید این است که چطور می شود این نشان تقریبا به صورت هم زمان در نقاط گوناگون دنیا آن هم در دنیای باستان دیده شود؟! همین موارد باعث شده است که برخی آن را مربوط به موجودات فرا زمینی بدانند. این نشان که به نظر می رسد پیشینه ای هفت هزار ساله در ایران دارد؛ ماندگاری عجیبی در تمدن ایران داشته است. آثار یافته شده نشان می دهد که این نماد تنها در یک دوره خاص مورد توجه ایرانیان نبوده است. از قبل از زرتشت گرفته تا دوران اسلامی این نماد در آثار دیده می شود و به آن به دیده احترام نگریسته می شده است. در این نوشتار به بررسی این نشان در تمدن ایران می پردازیم. به تصاویری که از آثار باستانی بدست آمده است بنگرید : چنین می نماید که کهن ترین آثار باستانی یافت شده در ایران که نقش این نشان را دارد مربوط به خوزستان می باشد. اما این نشان در آثار جای جای سرزمین ایران وجود داشته است. گردنبند ایرانی که در گیلان پیدا شده و دارای قدمت حدود یک هزار سال قبل از میلاد میباشد و در موزه ملی ایران نگه داری می شود. گردنبند با نشان گردونه مهر، یافت شده از گیلان در گرمی (Germi) مغان آذربایجان گورهای خمره ای از دوره اشکانی بدست آمده که در میان آنها پارچه ای بسیار زیبا یافت شده است که در شکل زیر می بینید. پارچه دوران اشکانی تکه خمره ای سفال مربوط به دوره اشکانیان در سال ۱۳۴۴ خورشیدی در گرمی آذربایجان به دست آمده است که این نقش بر روی آن به گونه برجسته و زیبا دیده می شود، این سفال در نهایت استحکام و زیبایی ساخته شده و در موزه ایران باستان به شماره ۳۴۰۵ ثبت است. شیر بر جام زر کلاردشت، نقش گردونه مهر بر ران شیر دیده می شود. شیر جانور شکوهمندی نزد ایرانیان بوده است گردونه مهر بر روی ران شیر دیده می شود کاسه زرین زیبایی در امرداد ۱۳۳۷ خورشیدی در کاوش های تپه حسنلو که در جنوب باختری دریاچه ارومیه قرار دارد به دست آمده که از هر دید قابل توجه می باشد. روی این کاسه نگاره های زیادی دیده می شود. یکی از این نگاره ها نقش شیر و شیر بان است. مرد شیربان افساری بر سر شیر زده و بر پشت جانور نیرومند زینتی گذارده که با تسمیه و سیه بند بسته شده، که خود نشانه چیرگی انسان بر جانوران و بهره وری از آنهاست، و یا شاید شی را رام کرده و بر آن سوار می شده اند. در این جان نیز بر ران شیر نقش گردونه مهر دیده می شود. جام تپه حسنلو گردنبند عقیق زیبایی با مهره های ریز و درشت مربوط به دوره اشکانی در کاوش های باستان شناسی سال ۱۳۴۵ خورشیدی در جوبن گیلان بدست آمده که بر روی مهره های این گردنبند نقش گردونه مهر با رنگ سفی در نهایت زیبایی و استادی با شکل هندسی منظم دیده می شود. بخشی از گردنبند اشکانی بر ظروف سفالی پایه داری که در تپه حصار دامغان مربوط به ۵۰۰۰ سال پیش از میلاد در کاوشهای سال ۱۳۱۰ خورشیدی یافت شده است، نقش بز کوهی (که مظهر سود بخش و سود رسانی طبیعت است) با نشانه ای شبیه به ستاره یا خورشید، در میان خمیدگی شاخ آن دیده می شود. ظرف سفالین از دامغان سفال از تل باکون تصوير سمت راست شبيه يك كلاه سوراخ است و سمت چپي شبيه يك چرخدنده؛ اما هردوتاشان پشت و روي يك مهر مسطح باستانياند، اين مهر دگمهاي كه از نزديكي قم بهدست آمده است با بندي كه از سوراخ آن ميگذرد، از گردن آويزان ميشده تا گم نشود اثر يك مهر- هزاره چهارم پيش از ميلاد شوش سفالهاي هزاره سوم پيش از ميلاد شوش گردونه مهر بعد از اسلام تأثیر گردونه ی مهر تنها در دوران باستان نبوده است؛ این نماد حتی بعد از اسلام گرامی داشته شده است. جالب آنکه در برخی مواقع حتی شیعیان برای زینت دادن به آثار خودشان از این نماد اقتباس می کردند. به آثار زیر توجه فرمایید: نقش شیر بر بشقاب، ری، سده چهارم کاشی کاری سر در ورودی بقعه ی با یزید بسطامی با نشانه گردونه خورشید قسمتی از آجر کاری نمای بیرونی گنبد علویان در همدان بدنه خارجی گنبد مدرسه طلاکاری در سمرقند مربوط به قرن ۱۱ هجری فرش شاه سلطان حسین صفوی در حجره مدرسه چهار باغ . زینت داده شده با نماد گردونه مهر یزد، مسجد جامع یزد، امیرچخماق اصفهان، وند دامغان، مجموعه امام زاده جعفر (ع) نقش گردونه مهر يافت شده در جزيره کيش ايران دیگر گمانه زنی ها فروهر و گردونه مهر نگاره ی بالا که به «فَروَهَر» مشهور است؛ یکی از زیبا ترین نگاره های به جا مانده از دوران باستان می باشد که به نظر می آید در دوران هخامنشی به صورت تصویر بالا نمایان شده است. هنر هخامنشی که اوج آن را در تخت جمشید می بینیم از هنر تمام اقوام متمدن آن روزگار تأثیر پذیرفته است. نگاره مورد بحث هم از هنر های گوناگون تأثیر پذیرفته است. باید توجه داشت که شکل فروهر بی شباهت به گردونه ی مهر نیست و احتمالا گردونه مهر در شکل گیری نگاره فروهر هم تأثیر گذار بوده است. نشانی شبیه به گردونه مهر در تمدن ایران نشانی به صورت + یافته شده است. مثلاً بر لیوان سفالین مربوط به ۳۱۰۰ سال پیش از میلاد که در سیلک کاشان به دست آمده نگاره + در زیر انحنای شاخ گوزن پیداست. لیوان سفالین ساختار آرامگاه های شاهنشاهان هخامنشی هم نزدیک به همین شمایل می باشد آرامگاه های شاهنشاهان هخامنشی در نقش رستم ****************************************************************************************************************** گردونه مهر ( چلیپای شکسته ) از دیدگاهی دیگر میترا یا مهر فرشته ، خدای باستانی ایران به شمار می آید و نماد میترا در طی زمان به نامهای گوناگونی نامیده شده است مانند چلیپای شکسته ، صلیب شکسته ، سواستیکا ، گردونه خورشید و گردونه مهر که در ایران باستان چنین نشانی را گردونه مهر می نامیدند . گردونه مهر نمادی گرافیکی است که در طول تاریخ فراز ها و فرودهای خاصی داشته است . در این گفتار به ویژگیها و تاریخ پیدایش و اثر بخشی این نماد کهن می پردازیم : گردونه مهر یا چلیپای شکسته علاوه بر ایران در بسیاری از اقوام و ملل دیگر نیز مشهود است . و آن را میتوان در هندوستان ، بوداییان ، چین، مصر ( پس از دوره بطلمیوس ) یونان ، روم ، لیتوانی ، آلمان ، ایسلند ، اسکاندیناوی و سرخ پوستان آمریکا یافت . گردونه مهر در بین اقوام ایرانی و غیر ایرانی مفاهیم دیگری را در بر داشته است . مانند : 1. نماد خدای آریایی 2. چهار عنصر اصلی ( آب ، باد ، خاک ، آتش ) 3. دو تکه چوب بر روی هم برای روشن کردن آتش 4. حرکت آب 5. هست و نیست 6. پیکره قراردادی انسان با دو دست و دو پا 7. دور کننده شیطان و اهریمنان 8. زندگانی طولانی 9. سازنده و دارنده بار مثبت 10. نماد پرواز 11. نماد روح 12. دوکهای نخ ریسی 13. خورشید 14. نماد ستارگان 15. زمان 16. حرکت کهکشان 17. پویایی و حرکت 18. وحدت تکوینی 19. قدرت 20. زایش 21. نیروی درمان بخش اما نماد گردونه مهر را به چند گونه میتوان بررسی نمود : گروهی از پژوهشگران بر این باورند که این نشان ، نمادی از خورشیدی است که تغییرشکل داده شده . گروهی بر این باورند با نهادن دو تکه چوب بر هم برای بدست آوردن آتش این نشان در جامعه های آغازین مظهر آتش بوده است . در میان تفاسیر مختلف علاوه بر مفهوم نماد خورشید ، مهر و آتش اشاره دیگر این گردونه به آخشیج های چهارگانه ( آب ، باد ، خاک و آتش ) است که از روزگاران دور عناصر چهارگانه ، سازنده و پردازنده و گرداننده جهان هستی هستند . آخشیج های چهارگانه احترام و تقدیس میشده است و با اعتقاد اینکه از ترکیب و نزدیکی عناصر به نسبت معین جهان و هستی شکل گرفته است . باید پنداشت که این نشان هر شاخه یا هر خانه اش با پروانه های آسیاب بادی بی شباهت نیست ، هنگامی که هر عنصر را به عنوان بازویی از گردونه بدانیم با گردش خود نظام طبیعت و ذات آفرینش را حفظ میکنند . و پویایی ، دگرگونی ، زندگی و مرگ بوجود می آورد . + گردونه مهر نشان آيين مهر : مهر در اوستا ایزدی است با گردونه ای چهار اسبه که آسمان را می پیماید( یشت٦٨/٦٧ /١٠ ) سابقه نشان تقريبا به 9 هزار سال پيش مي رسد يعني به زمان شکل گيري و گسترش آيين مهر . براي شناسايي بهتر اين نماد بهتر است ابتدا به معرفي آيين مهر پرداخت تا سپس نمادش را بشناسيم : قدمت اين آيين به وسعت تاريخ و فراتر از آن است ... آييني که پدر تمام اديان بشر مي باشد. ايزد مهر يا ميترا ، يک فرشته بوده و فرشته آيين مزد يسنا (مزد در لغت به معناي خدا که مزدا نيز از آن گرفته شده و يسنا به معناي ستايش و نيايش ميباشد ) (خدا پرستي)، نزديکترين فرشته به خداوند بزرگ يعني مزدا بوده است . فرشته اي به مرتبه روح القدس در مسيحيت و جبرائيل در اسلام . همانطور که در دوره زرتشتي نيز مهر يکي از امشاسپندان و فرشتگان است . اين فرشته از چنان اهميتي در بين مردم باستاني برخوردار بوده که او را مانند انسان فرض کرده و برايش روز تولد ، مکان تولد ، عمر و سال زندگاني قرار داده اند. ميترا (مهر) در شب يلدا از دل سنگي به دنيا آمد( جرقه سنگ آتش زنه ) ميترا از دل تاريکي نورش متولد مي شود ... در هنگام تولد گردونه (کره) در يک دست و دايرة البروج در دست ديگرش . با خورشيد هم پيمان شده و گاو نر آبي رنگي راذبح ميکند از خون گاو حيات گياهي شکل مي گيرد. او داراي معجزه است و با زدن تيري به سنگ چشمه آب حيات جاودانه مي جوشد . او شکار گر قهاري است هم حيوانات و هم دشمنان را با مهارت شکار مي کند . او در آخرين روز زندگي بر زمين شام آخر بر گذار کرده و نان و شراب مي خورد .بعد از ضيافت سوار بر ارابه چهار اسبه خورشيد خود مي شود و به آسمان هفتم عروج مي کند تا روز واپسين که زمين از ظلم و ستم پر مي شود به زمين باز گردد تا زمين را از عدل و داد لبريز کند ... اين نشان پشتوانه اي به اين ستبري دارد ... مهر بدرستي از ايران ويژ (ايران ويژه واقع در شمال غربي ايران منطقه آذربايجان اکنون ) خاستگاه نخستين ايرانيان و نوع بشر پس از طوفان نوح پيامبر و مستقر شدن کشتي نوح بر کوههاي آرارات ، ظهور مي کند و نوادگان نوح ، اين نشان راز آميز را با خود به دور ترين سرزمينهاي جهان مي برند ... گردونه مهر یک نشان آریایی و ايرانی است. زیرا در ایران هزاران سال پیشینه دارد . از نخستین يافته هاي اين نشان مي توان در خوزستان نام برد و مربوط به هفت هزار سال پیش از میلاد ( نه هزار سال پیش ) میباشد . گردنبند زرینی مربوط به هفت هزار سال پیش از میلاد یافته شده در منطقه رودبار گیلان نیز با این نگاره به چشم میخورد و نمونه های یافت شده ديگري در مسجد سلیمان . به این ترتیب پیشینه تاریخی آن در ایران بسی کهن تر از پیشینه آن نزد آریاییان هند است . بنابراین خالق ابتدایی این نشان ،آریاییان ایران زمین يا بهتر است بگوييم ايران ويژ هستند . آیین مزد يسنا و زروان آیینی است که پیش از ظهور زرتشت پیامبر در ایران رواج داشته و پس از تولد زرتشت نیزموقعیت خود را حفظ نمود و حتي در دین زرتشتی نیز نفوذ کرد مهر خدای نور ، روشنایی و آتش بوده است و هر آتش و نوری نشانی از مهر تصور می شده است . کیش مهر از ایران به بابل باستان و آسیای صغیر رفته و به این صورت کیش مهر پراکنده گشت . در حدود سده یکم پیش از میلاد در اروپا نیز گسترش یافت . پس از قدرت یافتن مسیحیت در اروپا و رقابت سرسختانه دین مسیحی و آیین مهر پرستی ، سر انجام مسیحیت در اواخر قرن چهارم میلادی بر آیین مهر پرستی چیره شد و پس از آن آثار باستانی مهری توسط مسیحیان نابود یا تغییر شکل داده شد و نشانه هایی از آیین مهر به دین مسیحی وارد گشت . یکی از دلایل آنکه مفهوم گردونه مهر به درستی ذکر نشده است آن است که آیین مهر ، آیینی بسیار راز آمیز بوده است و پیروان آن مفاهیم آیینی را بصورت راز از نسلی به نسل دیگر منتقل میکردند . از این رو نه تنها مفهوم گردونه مهر ، بلکه بسیاری از سنتها و رسم های آیین مهر (میترایی) نیز در پرده ای از ابهام است و هر چه امروزه به آن استناد می کنیم ، از تصاویر بجا مانده در مهرآب های میترایی (نیایشگاه های آیین مهر) و اندک متن های کهن بدست آمده میباشد . آثار بسیاری با این نشان در ایران کشف شده بطور مثال بر دهانه پاره ای از خمره های سفالین که مرده ها را در آن دفن میکردند و نمونه هایی از آن در پانصد متری طاق بستان در کرمانشاه دیده شده است . کیفیت خاکسپاری در این گورستان نشان میدهد که مربوط به دوره مزد يسنا ( خدا پرستي يا میتراییسم ) بوده است . این نقش بر روی پارچه های دوره اشکانی ( پارتیان ) و همچنین بر روی بسیاری از سفالینه های کشف شده نیز کشیده و یا حک شده است. در شهر سوخته مهرهایی از جنس مرمر ، لاجورد ، مفرغ ، استخوان و سفال کشف شده و سفالینه هایی از مرو دشت شیراز و فسا در نزدیکی شیراز و تپه باستانی سیلک کاشان و سکه های مکشوف از دوران اشکانی و ساسانی و در ویرانه های کاخی در کوه خواجه سیستان نیز گردونه مهر را میتوان یافت . بارز ترین نمود چلیپا در حجاری های ایران در نقش رستم و آرامگاه داریوش بزرگ و خشايار شا و شاهان هخامنشی میباشد . نقش گردونه مهر نه تنها بصورت تکی کاربرد داشته ، بلکه به صورت آمیخته و ترکیبی هم استفاده میشده است . در نقوش ترکیبی با حیوان ها ترکیب می شده است برای مثال : نقش شیری که بر پشتش گردونه مهر قرار دارد و نیز در بسیاری از سفالها در میان انحنای شاخ های هلالی بز کوهی گردونه مهر دیده میشود .مانند جام سفالین 5100 ساله پیدا شده در سیلک کاشان که گردونه مهر در زیر انحنای شاخ بز مشهود است . پس از ورود اسلام به ایران زمین ، این نشان در نگاره ها ، معماری مسجد ها و مکان های مذهبی به طور زیبا و شگفت آوری در به تصویر درآوردن نامهای مقدس (ا... ، محمد و علی ) استفاده شده و زینت بخشیده است . + چلیپای شکسته در سرزمینهای دیگر : آریاییان ایران به سه قوم بزرگ ماد ، پارس و پارت تقسیم شده و هر کدام قسمتی از تاریخ ایران زمین را به دوش کشیدند . آریاییان نخستین پادشاهی جهانی را تاسیس کردند . و با این حکومت جهانی فرهنگ ، پندار و رسم زتدگی خود را به سایر مناطق جهان آن روز بردند . گردونه مهر نیز از این جریان جدا نبوده است : - صلیب شکسته در هند - swastika - سواستیکا نامیده میشود . در شکل هندی نقطه هایی در هر ربع آن قرار دارد . واژه سواستیکا از سانسکریت میباشد و آمیزه ای از سو = خوب استیکا = هستی ، میباشد که میتوان آن را هستی نیک نیز نامید. این نماد در باور هندیان نمادیست از نیک بختی و افزونی و روشنایی. به طور کلی در هند سواستیکای راست گرد نمادیست از خورشید ، روشنایی ، خوشی ، بهار ، تابستان و سواسـیکای چپ گرد نماد شب ، وحشت ، جادو ، پاییز و زمستان است . - بوداییان نیز استفاده خاصی از این نماد کردند . در ابتدا بوداییان برای نشان دادن بودا از نشانه ها برای تصویر کردن بودا استفاده میکردند . بی شک بوداییان چلیپای شکسته را در راستای ایجاد مفاهیم جدید و هم سازی با بنیان های فرهنگی به این آیین وارد نمودند . یکی از این نشانه ها جای پا یا اثر پای بودا بود که نقش چلیپای شکسته بر آن مشهود است . تقریبا 200 سال پس از مرگ بودا هنرمندان بودایی به ساختن مجسمه هایی از وی روی آوردند و نشان را بر روی سینه بودا ترسیم نمودند که شاید نمادی از قلب بودا باشد . و نظری دیگرد آن است که نماد اتصال بودا با قوم آریا باشد . چلیپای شکسته در آیین بودا دارای معانی چندی است ، مانند : چهار نشانه ، چهار حقیقت عالی ، به گردش در آوردن چرخ آیین ، هجرت آموزگاران به چهار گوشه هند و جهان ، در چرخش بودن نظام طبیعت ، چهار عنصر که نشان از ناپایداری دنیا مینماید . - چلیپای شکسته در چین را با نام ( وان ) میخواندند .گردونه مهر در فرهنگ چینی معنای جدیدی می یابد .چلیپای راست گرد نمادی است از ( یانگ ) و چلیپای چپ گرد نماد ( یین ) میباشد . چلیپای شکسته نماد و سنبلی از خورشید میباشد این نماد در چین معناهای دیگری را در پی دارد مانند : ماندگاری جاودان بدون آغاز و انجام ، تجدید همیشگی زندگی ، تکامل و تعالی حرکت بر روی قانون ، طول عمر ، باروری و مظهر باران . - در ژاپن چلیپای شکسته به نام ( مانجی ) معروف است و به احتمال زیاد از چین به کره و سپس به ژاپن رفته است . در ژاپن هر دو جهت گردش چلیپا استفاده شده و معانی و مفاهیم خجسته ای را دارا میباشد . چلیپای چپ گرد با نام ( ئو موته مانجی ) نشانی است از عشق و رحمت و چلیپای راست گرد با نام ( یورا مانجی ) نمادی از بصیرت ، قدرت و آگاهی است . - در یونان نمودار ( زئوس ) خدای خدایان یونان و ( هلییوس ) الهه خورشید است و در پیکر تراشی هایی کوه ( المپ بر جامه ( آپولون ) نشانه چلیپا دیده شده است و در روم باستان نیز نمادی از( ژوپیتر ) خدای خدایان رومی بوده است . در لیتوانی از این نشان به عنوان طلسم استفاده شده و مظهر خوش اقبالی آنان بوده است . - در نزد مسلمانان نیز به چهار جهت اصلی و فصلهای چهارگانه دلالت داشته و فرشته ها را بر روی هر راس قرار میدادند : در شمال فرشته زندگی ، در جنوب فرشته مرگ ، در غرب فرشته نگارنده سرنوشت و در شرق فرشته منادی . نمود معنایی گردونه مهر در سرزمینهای دیگر نیز بسیار شبیه به خاستگاه آن میباشد و این نشانگر روح اصلی و خالص این نشان میباشد . گردونه مهر ، در اعماق ذهن بشر وجود داشت . چون بشر از وحدت به پراکندگي رسيد . گردونه مهر در آیین ها و فرهنگ مردمان گوناگون نشان از وحدت و يکپارچگي فرهنگها و باور ها در جهان باستان میباشد . دوشنبه ۱۶ فروردین ۱۴۰۰ 0 آراء نظرات ■ ناشناس 0 Swastika از دو کلمه به زبان فارسی ماقبل اوستائی ساخته شده؛ یکی سواست یعنی جُداست و دیگری یکا جمع یک به معنای یک ها. منظور اینکه واحد ها یا یگان های افراد انسانی سوا یا جدا و مستقل از همند. دو بازوی روی این دو سمبل یا این دو علامت ( سواستیکای هندوان و چلیپای ایرانیان ) حاکی از این حقیقت ژرف بوده و می باشند که هر فرد انسانی از لحاظ وجودی از تضاد دیالکتیکی جنسیتی برخوردار است. یعنی هر فرد انسانی چه مرد و چه زن در عین واحد حد اقل دارای دو بُعد انسانی یا دو تا من بر رویهم می باشد هم مرد و هم زن ؛ یکی واقعی، تجربی، پدیدار شده یا فنومنی و دیگری غیر واقعی، غیر تجربی، پدیدار نشده یا نئومنی ( در اصل و ریشه به شکل نا او منی یعنی او این من نیست بلکه من دیگریست با میل جنسی معکوس ). سواستیکای هندوان سمبل چرخه تولد و مرگ بوده که تاکنون به روش تناسخ یا گردش روان تفسیر گردیده و چلیپای ایرانیان سمبل جاودانگی عشق و زندگی انسانی بطور دایره وار و هر بار در مداری برتر و کمال یافته تر ازقبل بوده که تاکنون به شکل چرخش خورشید به دور زمین تفسیر گردیده . این دو تفسیر قدیمی هردو به یک سهم مساوی با هم باطل بوده و می باشند. لذا امروز و آینده باید چگونگی حرکت دایره وار ایندو سمبل ( چرخه تولد و مرگ هندوان و گردونه مهر ایرانیان ) از نو و این بار به روش و زبان علمی تفسیر گردند یا شرح و توضیح داده شوند و آنهم از طریق گردش وقوع مه بانگ های هفتگانه بر اثر نوسانات خودکار و متوالی انبساط و انقباض محتوای کیهان یا جهان در طول سفر دایره وار مقطعی و نزولی و صعودی بین دو بهشت برین متوالی یعنی بین مبدء و معاد حقیقی و واقعی. مبدء و معاد دینی یکی نمی باشند. 1403/04/26 شما هم می توانید در مورد این موضوع نظر دهید. کاربر گرامی چنانچه تمایل دارید، نقد یا نظر شما به نام خودتان در سایت ثبت شود، لطفاً وارد سایت شوید. نام: ایمیل: نظر :
■ ناشناس 0 Swastika از دو کلمه به زبان فارسی ماقبل اوستائی ساخته شده؛ یکی سواست یعنی جُداست و دیگری یکا جمع یک به معنای یک ها. منظور اینکه واحد ها یا یگان های افراد انسانی سوا یا جدا و مستقل از همند. دو بازوی روی این دو سمبل یا این دو علامت ( سواستیکای هندوان و چلیپای ایرانیان ) حاکی از این حقیقت ژرف بوده و می باشند که هر فرد انسانی از لحاظ وجودی از تضاد دیالکتیکی جنسیتی برخوردار است. یعنی هر فرد انسانی چه مرد و چه زن در عین واحد حد اقل دارای دو بُعد انسانی یا دو تا من بر رویهم می باشد هم مرد و هم زن ؛ یکی واقعی، تجربی، پدیدار شده یا فنومنی و دیگری غیر واقعی، غیر تجربی، پدیدار نشده یا نئومنی ( در اصل و ریشه به شکل نا او منی یعنی او این من نیست بلکه من دیگریست با میل جنسی معکوس ). سواستیکای هندوان سمبل چرخه تولد و مرگ بوده که تاکنون به روش تناسخ یا گردش روان تفسیر گردیده و چلیپای ایرانیان سمبل جاودانگی عشق و زندگی انسانی بطور دایره وار و هر بار در مداری برتر و کمال یافته تر ازقبل بوده که تاکنون به شکل چرخش خورشید به دور زمین تفسیر گردیده . این دو تفسیر قدیمی هردو به یک سهم مساوی با هم باطل بوده و می باشند. لذا امروز و آینده باید چگونگی حرکت دایره وار ایندو سمبل ( چرخه تولد و مرگ هندوان و گردونه مهر ایرانیان ) از نو و این بار به روش و زبان علمی تفسیر گردند یا شرح و توضیح داده شوند و آنهم از طریق گردش وقوع مه بانگ های هفتگانه بر اثر نوسانات خودکار و متوالی انبساط و انقباض محتوای کیهان یا جهان در طول سفر دایره وار مقطعی و نزولی و صعودی بین دو بهشت برین متوالی یعنی بین مبدء و معاد حقیقی و واقعی. مبدء و معاد دینی یکی نمی باشند. 1403/04/26 شما هم می توانید در مورد این موضوع نظر دهید. کاربر گرامی چنانچه تمایل دارید، نقد یا نظر شما به نام خودتان در سایت ثبت شود، لطفاً وارد سایت شوید. نام: ایمیل: نظر :