ارسال شده توسط:تحریریه kgroup بخش: معماری گروه:گوناگون انقلابهای معماری: از شیطنت تا ضرورت گمان میکنم مارکس بود که میگفت هر واقعهای دو بار در تاریخ رخ میدهد: بار اول بصورت یک تراژدی و بار دوم بصورت یک کمدی! اجازه بدهید کمی در این جمله دستکاری کنم تا با جریانهای معماری تطبیق پیدا کند: «هر جریان معماری دوبار به راه میافتد، بار اول به عنوان یک شیطنت و بار دوم به عنوان یک ضرورت». اما این جمله به چه معناست؟ یعنی هرازگاهی معماران و تئوریسینهای معماری حوصلهشان سر میرود و فازی جدید برمیدارند و آتشی دیگر به پا میکنند. سبکی جدید و نگرشی نو بنیان میگذارند یا مکتبی جدید ایجاد میکنند؛ کمی بعد هم دست از شیطنت برمیدارند و به سراغ کار خودشان میروند، اما آتشی که به پا کردند خاموش نمیشود، منتظر میماند تا روزی در زمستانی به شکل درست استفاده شود. فضاحت انقلابی بیایید به این همه آتش که معماران در این صد و پنجاه سال اخیر به پا کردند نگاهی کنیم: آرتنوو، فوتوریسم، سبک بینالملل، باؤهاوس، جهش کیهانی، دیکانستراکشن، بومگرایی، و... میتوانم تا شب لیست را دراز کنم ولی مجال این مقاله بیشتر از دو صفحه نیست. آیا همهی اینها ناشی از شکمدرد بود؟! هم آره و هم نه. راستش از روزی که انسان یاد گرفت میتواند از همه چیز سوال کند (شاید مقصر این اتفاق دکارت بود!) کم کم شکم و سرش برای آتش روشن کردن درد گرفت. انسانی که تا قبل از آن از توپبازی یک دلقک و صدای جیغجیغی یک عروسک رودهبر میشد، حالا تفریحی بهتر پیدا کرد: پرسیدن. شاید هم چیزی پشت گوشش اذیتش میکرد. بهرحال از دورهای انسان کرمش گرفت و تصمیم گرفت بپرسد. تعجبی هم ندارد که اول از دردهایش شروع به پرسیدن کرد: چرا من خوشبخت نیستم؟ چکار کنم که خوشبخت شوم؟ فکرکنم «حقوق بشر» به مفهوم مدرنش زاییدهی همین پرسشها در قرن ۱۷ و ۱۸ بود. اینجا بود که در انقلاب امریکا و بعد در انقلاب فرانسه، مفهوم «دموکراسی» زاده شد. اما سرنوشت این دو انقلاب چه بود؟ در فرانسه به هرج ومرج، امپراتوری و سلطنت مجدد منجر شد و در امریکا به لطف عدم تمرکز و توافقاتی که این عدم تمرکز را نظاممند میکرد، دموکراسی به شکل ملوکالطوایفیاش ادامه یافت. اگر انقلاب کبیر فرانسه به چنان فضاحتی افتاد که از گیوتین، دیکتاتوری و سلطنت عبور کرد، چطور انتظار داریم انقلابهای معماری به فضاحت دچار نشوند؟ ۱۵۰ سال است که معماران هر چند دهه یک انقلاب جدید میکنند؛ نتیجهاش جز آشفتهبازار چه خواهد بود؟ خب التبه انقدر هم بدبین نباشیم... انقلاب فرانسه شکست خورد ولی دموکراسی سرانجام راهش را پیدا کرد. دموکراسی با مشارکت و نظارت دائم مردم در فرآیند تصمیمگیری و کنش اجتماعی به دست میآید، چطور میشد با ابزارهای ناچیز قرن ۱۸ دموکراسیای ساخت که یک ملت بزرگ را دربرگیرد؟ (چیزی که ایالات متحده در آن زمان بهتر متوجه شد و به همین خاطر نظام پارهپارهی ایالتیاش را تا چند دهه بعد ادامه داد). دموکرای سرانجام پیروز شد ولی زمانی که ابزارهای تولید و بسط آن شکل گرفتند. رسانه، ارتباطات و سرعت، نظام تولیدی مدرن، اینها بودند که سرانجام قطار دموکراسی را در اروپا به مقصد رساندند، نه خطابههای دانتون و گیوتینهای روبسپیر. انقلاب بیهوده بود؟ (نه!) شاید بگوییم: «پس انقلاب بیهوده است! تا زمانی که ابزار تحول نباشد، انقلاب شکست می خورد و زمانی که ابزار تغییر باشد، انقلاب لازم نیست!». راستش نه! قضیه پیچیده تر از اینهاست... انقلاب بیفایده هم نیست. دوباره به سراغ انقلاب فرانسه برویم: انقلاب شکست خورد ولی همانطور که در پاراگراف اول گفتم «آتشی که روشن شده بود روشن ماند». امید به ایجاد تغییری در نوع حکومت و افزایش مشارکت مردمی ایجاد شد و زنده ماند. این اهمیت بسیار بالایی داشت چراکه اگر انقلاب فرانسه رخ نمیداد، ای بسا هیچوقت بشر به سوی ایجاد ابزارهای دموکراتیک نمیرفت! پیشرفت بشری الگویی بیبدیل و ناگزیر نبود. تمدنهای اینکا و مایا در ستارهشناسی و ریاضیات سرآمد بودند ولی حتی چرخ را هم به درستی نمیشناختند! این یعنی یک تمدنها میتوانستند الگویی متفاوت از پیشرفت را انتخاب کنند. انقلاب فرانسه به این پیشرفت جهت داد. دغدغهای در دل بشر ایجاد کرد: چگونه ابزار دموکراسی را بسازیم؟ هر انقلابی که میمیررد، روح سرگردانی از دغدغه و خواسته را در دلها ایجاد میکند تا روزی که سرانجام به هدف برسد. برگردیم به معماری: سبک بینالملل مرد. جنکز هم برایش مراسم ختم گرفت. اما اندیشهی راهحلهای بینالمللی نمرد: اندیشهی ایجاد زبانی واحد از معماری، زبانی مشترک که حتی بتوان با آن بومی معماری کرد! تعجب نکنید ولی این زبان تقریبا وجود دارد و الان در مرحلهی قوام یافتن است. اگر منظورم را نمیفهمید سری به سایت Archdaily بزنید و ببینید آیا میشود از روی قیافهی پروژهها، فهمید کجا و در چه بستری ساخته شدهاند؟ پاسخ این سوال برا ۸۰ درصد پروژهها منفی خواهد بود. خواه ایران باشد، هند، اروپا یا چین. همه شبیه هم شدهاند و راهحل های مشترکی را استفاده میکنند. سبک بینالملل مرد ولی انگار این مرگ یک صحنهسازی بود برای بازگشت قدرتمندانه. اصلا نفهمیدیم کی خودمان هم بینالمللی شدیم! از شیطنت تا ضرورت عامل دیگری که انقلابها را به شکست میرساند، همان جملهایست که با دخل در جملهی مارکس گفتم: جریانهای معماری یکبار با شیطنت ظهور میکنند و یکبار با ضرورت. مثلا دقیقا چرا ناگهان معماران مدرن کلید کردند که باید سبک «بینالملل» داشته باشیم؟ چون جهان آن روز بینالمللی شده بود؟ چون ایدههای بومی در همه جا به بنبست رسیده بودند؟ یا شاید چون از کشف انرژیهای جدید و توان مداخلهی بشر ذوق کرده بودند؟! بله. حتما دیدهاید کسانی را که تعداد کمی کتاب خواندهاند و ناگهان طوری رفتار میکنند انگار فقط همان دو سه کتاب در جهان وجود دارند! نیچه را کشف میکنند و افسوس میخورند که چرا بقیهی جهان نیچه نمیداند! این «سرخوشی» همان چیزی است که میتواند ایدهای را تولید کند و به انقلاب برساند؛ و همین «سرخوشی» است که باعث میشود هر انقلابی تاریخمصرف داشته باشد و پس از چندی به ضد خودش بدل شود. هم انقلاب فرانسه به استبداد لویی هجدهم انجامید و هم سبک بینالملل و راسیونالبیسم به بذلهگوییهای پستمدرن منتهی شد. در دنیای مدرنی که «پرسیدن» تفریح جدید انسانها شده است و «آزادی» روش زیستن، از این انقلابهای سرخوشانه هر روز در هر گوشه و نار رخ می دهد و کسی هم ککش نمیگزد. اما انسان هنوز انسان است و نیازهای خودش را دارد و احتیاجات خودش را. انقلابهای سرخوشانه ایدهها را میآفرینند و خود از میان میروند. ایدههایی که در بین ما باقی میمانند، «ضرورت»های آیندهی ما را میسازند و به آن پاسخ خواهند داد. نگاه جهانشمول به معماری در پس ذهنها باقی ماند و امروز به معماری به عنوان روشی بینالمللی مینگرند که در هر بومی جواب خود را تولید میکند. جهان دیجیتال و مجازی را اول زاها حدید و آزنمن با شلنگتختههایشان به ما معرفی کردند، ولی تویو ایتو و رم کولهاس قدری ان را به جهان ضرورت نزدیک ساختند. نگاه بومیگرا و سبز به معماری در ابتدا صرفا انتلکت بازی معمارانه بود ولی امروز حیات بشر وابسته به آن محسوب میشود. بله: انقلابها یکبار سرخوشانه رخ می دهند و یکبار به ضرورت! شنبه ۱۵ دی ۱۳۹۷ 0 آراء نظرات شما هم می توانید در مورد این موضوع نظر دهید. کاربر گرامی چنانچه تمایل دارید، نقد یا نظر شما به نام خودتان در سایت ثبت شود، لطفاً وارد سایت شوید. نام: ایمیل: نظر :
شما هم می توانید در مورد این موضوع نظر دهید. کاربر گرامی چنانچه تمایل دارید، نقد یا نظر شما به نام خودتان در سایت ثبت شود، لطفاً وارد سایت شوید. نام: ایمیل: نظر :