ارسال شده توسط:تحریریه kgroup بخش: معماری گروه:گوناگون ده معمار زن ممتاز که تاریخ به آنها پشت کرد (قسمت دوم) کتابهای تاریخ معماری را ورق بزنید؛ انگار معمار زن تا قبل از 1950 وجود خارجی نداشته است. ولی واقعیت خیلی دورتر از روایتهایی است که مورخان معماری برای ما گفتهاند. همراه معماران شاخصی چون لوکوربوزیه، میس ون دررو، فرانک لوید رایت و لویی کان، همیشه همکاران مونثی نیز بودهاند که کارشان به همان اندازه خلاق و موثر بود، ولی سازمان اجتماعی مردانه به تاثیرات آنها توجهی نکرده است. اینجا در دو قسمت میخواهیم ده تا از مهمترین زنان تاریخ معماری را معرفی کنیم : ده معمار زن ممتاز که تاریخ به آنها پشت کرد (قسمت اول) شارلوت پریان پریان که در پاریس طراحی مبلمان خوانده بود، برای کار در دفتر لوکوربوزیه در 1927 درخواست فرستاد. لوکوربوزیه با بیاعتنایی درخواستش را رد کرد و گفت «ما اینجا بالش گلدوزی، نمیکنیم». با این حال بعدها، لوکوربوزیه از کارهای پریان در نمایشگاه «Salon d’Automne» خوشش آمد و پیشنهاد همکاری در طراحی مبلمان به وی داد. تنها یک سال پس از اضافه شدن به دفتر، پریان سهتا از مشهورترین صندلیهای لوکوربوزیه را طراحی کرده بود: صندلی B301، صندلی B306، و صندلی «LC2 Grand Comfort». با چپتر شدن پریان در دههی 1930، او در بسیاری از سازمانهای چپگرا فعالیت میکرد و «اتحادیه هنرمندان مدرن » را در 1937 تاسیس کرد. انسانیتی که در کارهای منطقی لوکوربوزیه دیده میشد، مرهون کارهای شارلوت پریان بود. طرحهای پریان ارزانتر میشد. او میخواست مبلمانی کارکردی و خوشایند برای تودهها طراحی کند. در 1940 به ژاپن دعوت شد تا مشاور وزارت تجارت و صنعت شود. دو سال پس از آن، بهخاطر جنگ مجبور شد ژاپن را ترک نماید. در مسیرِ اروپا او گرفتار نیروهای دریایی شد و به ویتنام تبعیدش کردند. آنجا طرحهای شرقی را مطالعه کرد، مانند پارچهبافی و درودگری، که تاثیر بهسزایی در آثار بعدیاش داشت. جین درو جین درو از اولین مدافعان مدرنیسم در انگلستان بود. به خاطر او بود که کارهای لوکوربوزیه به هند راه یافت. درو که هم معمار و هم برنامهریزی شهری انجام میداد، در مدرسهی AA در لندن تحصیل کرده بود و یکی از موسسین اصلیِ «MARS» -جنبش مدرنیستی انگلیسی براساس CIAM- با شعارِ «استفاده از فضا برای فعالیتهای انسان نه به بازی گرفتن عادتهای سبکزده». او دفتر معماریای در لندن در طول جنگ داشت (در ابتدا تمام کارکنان این دفتر زن بودند) و پروژههای زیادی از اطراف شهر میگرفت. پس از مدتی با شوهرش مَکسوِل فرای شریک شد. مطابق با تمایلاتِ درو، تعداد قابل توجهی از پروژههای آنها شامل مسکون مقرونبهصرفه در انگلستان، غرب آفریقا و ایران بود. نخست وزیر هند مجذوبِ کارهای درو در غرب آفریقا، از او دعوت کرد تا شاندیگار، پایتخت جدید پنجاب را طراحی کند. درو مطمئن نبود بتواند پروژه انجام دهد چراکه همان موقع مشغول پروژهای در انگلستان بود، بنابراین از لوکوربوزیه درخواست همکاری کرد. جین درو در شاندیگار راهبردهای اسکانِ جدیدی آزمایش کرد و طراحیِ مسکن در سراسر هند را تحت تاثیر قرار داد. لینا بوباردی لینا بوبارودیِ ایتالیایی بیشتر مدت در برزیل کار کرد. کارهای او نسبت به طرحهای آیندهگرایانهی اُکار نیمایر در سایه قرار داشت؛ با این حال او به معماری مشهور شد که همیشه مردم را در اولویت قرار میداد و معماریای خلق میکرد که استفاده کنندگان به آن علاقهی بسیاری داشتند. لینا بوباردی در 1914 بهدنیا آمد و در 1939 از کالجِ معماری رُم فارغالتحصیل شد. او سپس در 1942 به میلان رفت که دفتر خودش را تاسیس کند، اما پس از مدتی دفتر او از بمبارانها آسیب دید. این اتفاق بههمراه فقدانِ کار بهدلیل جنگ، باعث شد بر زمینههای دیگری از معماری تمرکز کند. بدین ترتیب در 1943 از او دعوت شد تا مدیر مجلهی دوموس شود. بوباردی در 1946 به برزیل مهاجرت کرد و پنج سال بعد شهروند این کشور شد. در 1947 از بوباردی خواسته شد موزهی هنرِ «Assis Chateubriand» در سائو پائولو را تاسیس کند. این موزه به یکی از مهمترین موزههای آمریکای لاتین تبدیل شده است و بوباردی در آن از عناصرِ رادیکال زیادی استفاده کرده بود؛ از جمله طرحِ یک صندلی که اولین صندلیهای مدرنِ برزیل محسوب میشوند. او در 1948 دفترِ «Studio d’Arte Palma» را به همراه یک معمارِ ایتالیایی دیگر با رویکرد استفاده از طراحی مبلمان از تختهسهلا و متریالهای برزیلی راهاندازی کرد. در 1951 خانهی شیشهای را برای خودش ساخت که از مهمترین آثارِ مدرنیسم در برزیل شد. در 1958 بوباردی دعوتنامهای دریافت کرد تا به سالوادور برود و مدیریت موزهی هنرِ مدرنِ بهیا را بهعهده بگیرد. پس از بازگشت به سائوپائولو در 1964 پس از کودتا، این ساختمان مقدار زیادی سادهسازی شد، چنان که وی به آن «معماری ضعیف» میگفت. آن تینگ یکی از شاخصترین نظریهپردازان معماری در قرن بیستم، آن تینگ در کانونِ طراحیِ آثارِ لویی کان قرار داشت. تینگ در 1920 در چین چشم به جهان گشود. در 1942 او از اولین زنانی بود که به مدرسهی طراحی هاروارد راه یافت، جایی که زیر نظر والتر گروپیوس تحصیل میکرد. پس از فراغت از تحصیل برای چندین دفتر معماری در نیویورک کار کرد، تا اینکه به فیلادلفیا رفت تا در دفتر لویی کان، «Stonorov & Kahn»، کار کند. وقتی کان و استونُروف در 1947 جدا شدند، تینگ با کان ادامه داد. او هیچوقت تمام یک ساختمان را تکی طراحی نکرد ولی از آنجایی که علاقهی مشابهی به هندسه داشت، او بخش مهمی از کارهای کان را بهعهده داشت. برخی تینگ را قوهی خلاقهی کان میخواندند؛ باکمنیستر فولر ترجیح میداد تینگ را «فرماندهی هندسی کان» بخواند. در بسیاری از آثار کان، تاثیر تینگ دیده میشود، مانند حمام ترِنتون و گالری هنری ییل، و بیشترِ طرحِ «برج شهری» از تینگ بود. نورما مریک اسکلارک نورما اولین فرد در کالیفرنیا بود که مجوز معماری دریافت کرد، زنِ آفریقایی-آمریکایی بود که جواز معماری داشت، و همچنین اولین زن آفریقایی-آمریکایی بود که عضو AIA شد. اسکلارِک در هارلِم در 1926 متولد شد. با اینکه وی در دانشگاه کلمبیا تحصیل کرده بود، نتوانست با دفترهای نیویورک همکاری کند. او میگفت «آنها زنها و سیاهپوستان را استخدام نمیکردند، نمیدانم بهخاطر کدام ویژگی بود که رد میشدم». او بلاخره توانست در SOM مشغول شود. او در 1960 به کالیفرنیا رفت تا با شرکت ویکتور گروئن کار کند، که میگوید بهدلیل جنسیت و نژادش همواره تحت فشار بود. با این حال او با سرعت پیشرفت کرد و مدیر شرکت در 1966 شد. در طول عمرش اسکلارِک بهعنوان معمارِ پروژهای مشهور شد، و پروژههای عظیم بسیاری انجام داد، از جمله ترمینالِ یک فرودگاه بینالمللی لسآنجلس و سفارت آمریکا در توکیو. او در 1980 شرکت گروئن را ترک کرد و دفترِ « اسکلارِک، سیگل، و دایموند» را تاسیس کرد که به بزرگترین شرکت معماری در کشور تبدیل شد -و همهی کارکنان آن زن بودند. دنیس اسکات براون اسکات براون به همراه همسرش رابرت ونتوری تاثیر فراوانی بر دگرگونی طراحی معماری در قرن بیستم داشت. نقدهای وی رویکرد بسیار از معماران و برنامهریزان به مدرنیسم و طراحی شهری تغییر داد. بسیاری از اینکه ونتوری جایزهی پریتزکر را در 1991 بُرد، بدون آنکه صحبتی از اسکات براون شود. اسکات براون در 1931 متولد شد و تحصیلاتش را در افریقای جنوبی و سپس لندن ادامه داد. در 1958 با همسر اولش رابرت اسکات براون، به فیلادلفیا رفت، اما رابرت یک سال پس از آن در تصادفی فوت کرد. در 1960 اسکات براوان ارشد برنامهریزی شهری از دانشگاه پنسیلوانیا گرفت و همانجا مشغول شد و در ادامه ارشد معماری نیز گرفت. اینجا بود که با رابرت ونتوری آشنا شد. براون سفرهای متعددی میکرد و علاقهی زیادی به شهرهای نسبتا جوان لسآنجلس و لاسوگاس داشت. از 1967 تا 1970 اسکات براون کلاسهایی تحت عنوان «یادگیری از لاسوگاس» برگزار میکرد. وی بههمراه ونتوری و استیون ایزنور درسهای این کلاسها را در آن کتاب یادگیری از لاسوگاس چاپ کردند. چهارشنبه ۳۰ آبان ۱۳۹۷ 0 آراء نظرات شما هم می توانید در مورد این موضوع نظر دهید. کاربر گرامی چنانچه تمایل دارید، نقد یا نظر شما به نام خودتان در سایت ثبت شود، لطفاً وارد سایت شوید. نام: * ایمیل: * نظر :
شما هم می توانید در مورد این موضوع نظر دهید. کاربر گرامی چنانچه تمایل دارید، نقد یا نظر شما به نام خودتان در سایت ثبت شود، لطفاً وارد سایت شوید. نام: * ایمیل: * نظر :