ارسال شده توسط:تحریریه Kgroup بخش: معماری  گروه:گوناگون

معماری ایرانی

معماری ایرانی

مقدمه:

عمر هنر در ایران به قدمت تاریخ است و معماری از کهن ترین هنرها است. رونق و اعتلای معماری در ایران از دوران باستان گواه آن است که این سرزمین از کانون های نخستین شهرسازی و نیزسدسازی و مهندسی بوده است که نمونه آن بناهای مختلف و سدهای باستانی و دهکده های متعدد در جای جای خاک این کشور است. معماری و فرهنگ رابطه متقابل و دوسویه دارند، از یک طرف معماری بر فرهنگ تأثیر می گذارد و از طرف دیگر فرهنگ نسبت به معماری تأثیر گذار است. از اینرو، معماری نقش مهمی در شکل گیری روابط و فرهنگ مردمان دارد . مبحث اساسی در معماری ، فضا هست و از آنجا که تا حدی رفتار در درون فضا رخ می دهد ، می توان با مدیریت فضا ، رفتارهای داخل فضا را مدیریت کرد.

معماری ایران دارای ویژگیهایی است که در مقایسه با معماری کشورهای دیگر جهان از ارزشی ویژه برخوردار است: ویژگیهایی چون طراحی مناسب، محاسبات دقیق، فرم درست پوشش، رعایت مسائل فنی و علمی در ساختمان، ایوانهای رفیع، ستونهای بلند و بالاخره تزئینات گوناگون که هریک در عین سادگی معرف شکوه معماری ایران است.

اصول معماری ایرانی:

مهم‌ترین اصول معماری ایرانی را «درون‌گرایی»، «پرهیز از بیهودگی» ، «مردم‌محوری» ، «خود‌بسندگی» و «نیارش» دانسته‌اند.

درون‌گرایی:

یکی از باورهای مردم ایران زندگی شخصی و حرمت آن بوده که این امر به گونه‌ای معماری ایران را درون‌گرا ساخته است. معماران ایرانی با سامان‌دهی اندام‌های ساختمان در گرداگرد یک یا چند میان‌سرا، ساختمان را از جهان بیرون جدا می‌کردند و تنها یک هشتی این دو را به هم پیوند می‌داد.

پرهیز از بیهودگی:

در معماری ایران تلاش می‌شده کار بیهوده انجام نشود و از اسراف پرهیز می‌کردند.

مردم‌محوری:

مردم‌محوری به معنای رعایت تناسب میان اندام‌های ساختمانی با اندام‌های انسان و توجه به نیازهای او در کار ساختمان‌سازی است. در ایران هم مثل مکان‌های دیگر، معماری هنری وابسته به زندگی است. معمار ایرانی بلندای درگاه را به اندازه بالای مردم می‌گرفته و روزن و روشندان را چنان می‌آراسته که فروغ خورشید و پرتو ماه را به اندازه دلخواه به درون سرا می‌آورد. پهنای اتاق خواب به اندازه یک بستر است و افراز طاقچه به اندازه‌ای است که نشسته و ایستاده به آسانی در دسترس باشد و از طرفی تالار که مخصوص مهمان است به اندازه‌ای پهناور و باشکوه بوده که شایسته پذیرایی باشد.

خودبسندگی:

معماران ایرانی تلاش می‌کردند مصالح مورد نیاز خود را از نزدیک‌ترین نقاط ممکن به‌دست آورند و ساختمان‌ها را چنان می‌ساختند که نیازمند به مصالح جاهای دیگر نباشد و تنها به خود اکتفا کنند. به این ترتیب کار ساخت‌وساز با شتاب بیشتری انجام می‌شد و ساختمان با طبیعت پیرامون خود سازگارتر بود و هنگام بازسازی و نوسازی نیز همیشه مصالح در دسترس است.

نیارش:

نیارش به دانش ایستایی، فن ساختمان و مصالح‌شناسی گفته می‌شود. معماران به نیارش ساختمان بسیار توجه می‌کردند و آن را از زیبایی جدا نمی‌دانستند. آنها به تجربه به اندازه‌هایی برای پوشش‌ها و دهانه‌ها و جرزها دست یافته بودند که همه بر پایه نیارش به دست آمده بود.

۶ عناصر معماری ایرانی:

۱-اُرُسی:

اُرُسی از عناصر معماری ایرانی و پنجرهٔ مُشـَبَّکی است که به جای گشتن بر روی پاشنه گرد، بالا می‌رود و در محفظه‌ای که روی آن قرار گرفته جای می‌گیرد و در اشکوب کوشک‌ها و پیشان و رواق ساختمان‌های سرد سیر بسیار دیده می‌شود. نقش شبکه ارسی مانند پنجره‌ها و روزن‌های چوبی است و نمونه‌های زیبای آن در خانه‌های کهن اصفهان و کاشان و یزد (و انواع جدیدترش در تهران) بسیار است. ارسی در صنایع دستی به قطعه‌ای مشبَّک ساخته شده از چوب گفته می‌شود که نقش‌های زیبایی در آن ایجاد کرده‌اند. ارسی می‌تواند دارای شیشه‌های رنگی کوچک باشد و یا بدون شیشه باشد.
بعضی گمان کردند ارسی به پنجره‌هایی اطلاق می‌شود که به تقلید از معماری روسی در ایران رواج یافته، در صورتی که نمونه‌های جالبی از ارسی حتی پیش از آنکه معماری چشمگیری در روسیه پای گرفته باشد، در بناها و نقاشی‌ها مشاهده می‌کنیم. گویا مقایسه قند اروسی با این نوع پنجره که خود و نام آن هر دو اصل ایرانی و فارسی دارد موجب این اشتباه شده است.

شکل۱- ارسی

۲-پنج‌دری:

پنج‌دری یکی عناصر سنتی معماری ایرانی است. پنج‌دری به طور معمول یک اتاق بزرگ است که در واقع همان تالار اصلی خانه محسوب می‌شود که اغلب اوقات رو به ایوان بزرگی است که ۵ پنجره به هم‌پیوسته برای آن در نظر گرفته شده‌است. در معماری نوین پنج‌دری به اتاق نشیمن اطلاق می‌شود با این‌حال خانه‌های سنتی اصیل ایرانی بسیار بزرگ بوده با تعداد زیادی اتاق ساخته می‌شده که پنج‌دری اتاق اصلی خانه محسوب می‌شده است.

شکل۲-پنج دری

۳-پیش‌طاق:

پیش‌طاق در معماری اسلامی یا معماری ایرانی، دری عظیم که ورودی مسجد، کاروانسرا، مدرسه، یا آرامگاه را مشخص می‌کند.
عموما ارتفاع پیش‌طاق از ارتفاع سایر اجزای نمای ساختمان بیشتر است تا ضمن نمایش دادن اهمیت ساختمان ورودی و موقعیت آن را نیز مشخص نماید.

شکل۳–پیش‌طاق

۴-گوشواره:

گوشواره، سازه‌ای جهت تبدیل مربع به هشت ضلعی برای اجرای گنبد. پیش آمدگی کنج داخل بنا که با کمک آن می‌توان مقاطع چهار ضلعی را به ۸، ۱۶، ۳۲ و در نهایت به دایره تبدیل کرد.

شکل۴-گوشواره

۵-لته‌سر:
لته‌سر یا دارورچین گونه‌ای از سازه‌ها در معماری ایرانی است. این‌گونه ابنیه در اکثر نقاطی که دسترسی به چوب زیادتر است مانند جنگل‌ها ونواحی کوهستانی بنا می‌شوند.دارورچین از سه لغت دار یعنی درخت، ور به معنی پهلو و چین به معنی چیدن تشکیل شده‌است.

طرز اجرا به این صورت است که پس از چیدن الوارها، یک خرپای چوبی به روی ساختمان قرار می‌دهند و روی آن را با قطعات چوب که بروی هم قرار می گیرند پوشش می‌دهد. در این گونه ابنیه به ندرت پنجره تعبیه می‌شود و نور آفتاب و جریان هوا از بین درز الوارها ودر ورودی به ساختمان وارد می‌شود.در زمستان اندود کاهگل بین درزها می‌مالند تا گرمای داخل بنا حفظ شود.

۶-هشتی:
هشتی قسمت بیرون هشته خانه که به شکل‌های مختلف ساخته می‌شده، فضای سرپوشیده متصل به کوچه و حیاط خانه، فضایی بعد از فضای ورودی که اغلب بلافاصله پس از درگاه قرار می‌گیرد (در معماری اسلامی)، نه تنها جایی که از منطقه بسته خانه بیرون می‌آید و ارتباط آن را با خارج تامین می‌کند.
مهم‌ترین کارکرد هشتی، تقسیم مسیر ورودی به دو یا چند جهت و حفظ قسمتی از حریم خانه‌است، به معنی آرامگاه، طاق، ایوان، رواق و آسمانه هم آورده‌اند.

شکل۵-هشتی

هشتی یا کریاس، به آستانه و ورودی هر ساختمان و فضایی گفته می شود (دهخدا). در حقیقت هشتی، قسمت بیرون خانه های قدیمی بود که به شکل‌های مختلفی مانند چهارضلعی مربع یا مستطیل، هشت ضلعی و … ساخته می‌شد و در مجموع فضای سرپوشیده ای بود که ورودی مشترک چند خانه را بوجود می آورد.

هشتی که بلافاصله پس از درگاه خانه بوده در حکم نوعی حیاطچه ی بیرونی برای خانه عمل می کرد. به عبارت دیگر اگر کسی می خواست وارد با اهل خانه ای ارتباط برقرار کند، خبری بدهد یا چیزی بگیرد، اما از درگاه آن خانه داخل نشده و وارد حریم خصوصی آنها نشود، در هشتی منتظر می ماند و کار و صحبتش رابه انجام می رساند در عین حال هم گفته نمی شد که در کوچه و دم در ایستاده است. غریبه ها و اهل محل اگر رد می شدند، متوجه نمی شدند که در مقابل درب فلان منزل چه کسانی ایستاده اند و چه گویند و چه می شنوند.

معمولا در هشتی سکوهایی در دل دیوار یا بیرون زده از آن ساخته بودند که در صورتی که گفتگو ها طولانی می شد، اسباب خستگی نشود و حتی گاهی در همین هشتی بود که از مهمان پذیرایی هم می شد! ممکن بود که هنرمند یا اهل کسب و پیشه ای در خانه خود کار کند، لذا اگر خانه اش آنقدر وسیع نبود که برای پذیرفتن مراجعانش، اندرونی و بیرونی مجزا و جدا از هم داشته باشد، از فضای هشتی بسیار استفاده و بهره می برد

نقش هشتی در تعریف کردن رابطه همسایگی و تقویت آن بسیار مهم بوده است. اگر هشتی بین چند خانه مشترک بود (که معمولا هم چنین بود) اهالی آن خانه ها که یا با هم فامیل بودند و یا به هم بسیار نزدیک، از فضای هشتی برای دور هم نشینی و گپ و گعده و بازی و مشق نوشتن و … استفاده می کردند. در حقیقت آنها که هشتی مشترک داشتند، خانواده واحدی بودند که بخاطر حفظ روابط محرم و نامحرم و رعایت حریم عمومی و خصوصی خانه های خود، در خانه های جدا از هم زندگی می کردند.

برخی هشتی ها ساده بودند و برخی پر نقش و نگار و دارای تزیینات معماری و گچبری و … . همچنین در برخی هشتی ها، روزنی در سقف، نور را به داخل آورده، داخل آن را روشن می کرد و و فضای هشتی را زیبایی و خیال انگیز می کرد. در اینجا بود که اگر هشتی تزییناتی داشت، واقعا چشمگیر و چشم نواز می شد. یک فضای هشت ضلعی که بالای خود سقف گنبدی داشت و روزنی در آن بود که نوری را درون هشتی می چرخاند. از صبح که آن نور می افتاد داخل، بر روی در و دیوار هشتی تاب می خورد، تا غروب که دیگر هوا تاریک شده بود و نوری هم نبود که بتابد. آنوقت دیگر همسایه ها با چراغ موشی یا فانوسی درون آن را روشن می کردند، البته تا زمانی که قرار بود که چهره ای چهره ای را ببیند و دری باز بود

هشتی با یک دالان کوتاه یا بلند، به کوچه متصل می شد و این دالان تعیین کننده قلمرو هشتی بود. یعنی کسی که به دالان وارد می شد، با اهالی خانه های هشتی کار داشت، در غیر اینصورت فضول، غریبه یا دزد شناخته می شد.

در مجموع می توان گفت که مهم‌ترین کارکرد هشتی، تقسیم مسیر ورودی به دو یا چند خانه و در عین حال حفظ قسمتی از حریم خانه بوده ‌است. به هشتی، آرام گاه، طاق، ایوان، رواق و آسمانه هم گفته اند.

بناهای تاریخی ایران بر اساس سبک معماری:

می‌توان به صورت زیر دسته‌بندی کرد:
پیش از پارسی، پارسی، پارتی، خراسانی، رازی، آذری و اصفهانی. در این تقسیم‌بندی چهار شیوه خراسانی، رازی، آذری و اصفهانی از شیوه‌های دوران اسلامی هستند و به دنبال دگرگونی‌های پس از آمدن اسلام به ایران پدیدار شدند.

معماری پیش از پارسی:

محوطه قدیمی زاغه در دشت قزوین، تپه سیلک کاشان، معبد چغازنبیل مربوط به دوران عیلامیان، تپه هگمتانه و نوشیجان تپه در استان همدان از نمونه‌های این معماری هستند. نمونه دیگر این دوران، معماری مادی استودان‌ها است که برخی از آنها را در دکان داوود در نزدیکی سرپل ذهاب، در فخریک کردستان و… می‌توان مشاهده کرد.

معماری پارسی:

محوطه تاریخی پاسارگاد به علاوه آرامگاه کوروش، کاخ آپادانا در شوش، مجموعه کاخ‌های تخت‌جمشید و آرامگاه‌های واقع در نقش رستم از نمونه‌های معماری‌های این سبک هستند. شیوه معماری پارسی، نخستین شیوه معماری ایران است که روزگار هخامنشیان تا حمله اسکندر به ایران را در بر می‌گیرد. در این
معماری، بیشتر از آنکه بتوانیم به یک سبک خاص اشاره کنیم می‌توانیم توانایی و هنر ایرانی را در تقلید درست و هماهنگی میان سبک‌های مختلف ارزیابی نماییم.
در حقیقت بنیاد شیوه پارسی از همان ساختمان‌های ساده که در سرزمین‌های غرب و شمال غرب ایران و دیگر جاها بوده برگرفته شده است اما پدیده تازه‌ای که با گسترش فرمانروایی پارس‌ها روی می‌دهد، همکاری هنرمندان مختلف از سرزمین‌های گوناگون است. علاوه بر نمونه‌هایی که به عنوان معماری پارسی ذکر شد می‌توان به الگوی چهار‌باغ اشاره کرد که یکی از ماندگارترین ابداعات هخامنشیان در عرصه طراحی است که در پاسارگاد پا به منصه ظهور گذاشت و ادامه یافت.

معماری پارتی:

معبد آناهیتا در کنگاور، کوه خواجه در سیستان، آتشکده فیروزآباد، بازه هور در نزدیکی نیشابور، کاخ سروستان و کاخ قصر شیرین از نمونه‌های معدود این سبک معماری در داخل ایران به حساب می‌آیند. طاق کسری در نزدیکی بغداد، کاخ الحضرا، مجموعه فسا و کاخ آشور از نمونه‌های این سبک معماری هستند که خارج از مرز جغرافیایی ایران امروزی قرار دارند. شاید بتوان گفت آنچه که ما معماری پارتی می‌نامیم، نه معماری یونانی است و نه معماری هخامنشی. در این دوران معماران به نوآوری بزرگی در طول تاریخ بشری دست یافتند که همان پوشش‌های طاقی در دهانه‌های بزرگ و گنبدها در زمینه چهارگوش است.

شیوه خراسانی:

مسجد جامع فهرج، تاریخانه دامغان؛ مسجد جامع اصفهان؛ مسجد جامع اردستان؛ مسجد جامع نایین و مسجد جامع نیریز از مثال‌های این شیوه معماری هستند. یکی از نمونه‌های ساختمان‌هایی که در شیوه خراسانی پدیدار شد و در معماری ایران جایگاه ارجمندی پیدا کرد، مسجد است. از ویژگی‌های این شیوه سادگی بسیار در طراحی؛ پرهیز از بیهودگی؛ مردم‌محوری و بهره‌گیری از مصالح بومی است.

شیوه رازی:

گنبد قابوس، مسجد جامع اصفهان (آغاز طرح چهار‌ایوانی)؛ مسجد جامع زواره؛ مسجد جامع اردستان (افزوده‌ها)؛ گنبد سرخ مراغه؛ رباط شرف؛ برج‌های خرقان و مقبره امیر اسماعیل سامانی در بخارا با این شیوه بنا شده‌اند. شیوه معماری رازی همه ویژگی‌های خوب شیوه‌های پیشین را به بهترین گونه داراست. نغزکاری شیوه پارسی، شکوه شیوه پارتی و ریزه‌کاری شیوه خراسانی در شیوه معماری رازی با هم می‌پیوندند.

شیوه آذری:

گنبد سلطانیه، مسجد علیشاه تبریز، مسجد جامع ورامین، مسجد جامع یزد، مسجد گوهرشاد، مسجد میرچقماق یزد، مسجد بی‌بی خانم سمرقند، گور امیر سمرقند و مسجد کبود تبریز از بناهایی به سبک معماری آذری هستند. سرزمین آذربایجان در معماری ایران در رده نخست اهمیت جای دارد، چراکه سه شیوه معماری ایران یعنی پارسی، آذری و اصفهانی از آنجا سرچشمه گرفته و به سراسر کشور رسیده است. در این شیوه معماری بیشتر از هندسه در طراحی استفاده می‌کردند و به این سبب گوناگونی طرح‌ها در این شیوه بیشتر از همه است. ساختمان‌هایی که در این شیوه ساخته می‌شدند، همچون گنبد سلطانیه و
مسجد علیشاه تبریز از اندازه‌های شاهانه برخوردار بودند.

شیوه اصفهانی:

مسجد امام اصفهان، مسجد شیخ لطف‌الله، مدرسه خان شیراز، مجموعه گنجعلی‌خان کرمان، کاخ چهلستون، هشت بهشت، مدرسه چهارباغ اصفهان، مدرسه امام کاشان و مدرسه آقا بزرگ کاشان از نمونه‌های این شیوه معماری به شمار می‌روند. خاستگاه این شیوه اصفهان نبوده ولی در اصفهان رشد کرده و بهترین نمونه‌های آن در این شهر ساخته شده‌اند. این شیوه کمی پیش از روی کار‌آمدن صفویان از زمان قره‌قویونلوها آغاز شده و در پایان روزگار محمد‌شاه قاجار، دوره نخست آن به پایان می‌رسد. دوره دوم آن زمان انحطاط این شیوه است که در واقع از زمان افشاریان آغاز و در زمان زندیان دنبال شد ولی انحطاط کامل آن از زمان محمدشاه آغاز شد و در دگرگونی‌های معماری تهران و شهرهای نزدیک به آن آشکار شد و از آن پس دیگر شیوه‌ای جانشین شیوه اصفهانی نشد.

شکل۶-معماری سنتی ایرانی

شکل۷-معماری سنتی ایرانی

شکل۸-معماری سنتی ایرانی




آراء

نظرات

شما هم می توانید در مورد این موضوع نظر دهید.

کاربر گرامی چنانچه تمایل دارید، نقد یا نظر شما به نام خودتان در سایت ثبت شود، لطفاً وارد سایت شوید.

     
نام:  
ایمیل:  
نظر :