ارسال شده توسط:تینا ولی پور بخش: معماری گروه:گوناگون دبیرستان ماندگار ایرانشهر یزد مدرسۀ ایرانشهر ساختمانی یک طبقه با نمایی از آجر زرد رنگ است که به شکل نیم حلقه در میان بستر طرح قرار گرفته است. کلاس های درس، اتاق های اداری و کتابخانۀ این بنا در تراز همکف- پشت رواق های حیاط اصلی- قرار گرفته، و زیرزمین نیز به آزمایشگاه های مدرسه اختصاص یافته است. کلاس های درس و فضاهای کمک آموزشی همچون کتابخانه و آزمایشگاه و حیاط وسیع مدرسه، آن را به نمونه ای از مدارس جدید و هماهنگ با تحولات نظام آموزشی کشور در دهه های ابتدایی این قرن تبدیل می کند. در طول زمان تغییراتی همچون اضافه شدن ورودی های شمالی و جنوبی، ساخت بنایی درشمال بستر طرح و الحاق پلکان و حیاط فرو نشسته ای در جنوب غربی ساختمان برای دسترسی به زیر زمین حادث شده، که در مقالۀ حاضر در نظر گرفته نشده است. سازماندهی فضایی فضاهای بسته در مدرسۀ ایرانشهر به شکل یک نیم حلقه درسمت جنوب زمین و در میان فضای بازجای گرفته اند. به این ترتیب حیاطی بزرگ در سمت شمال و فضاهای باز کوچک تری درشرق، غرب و جنوب ساختمان به وجود آمده است؛ به عبارتی ساختمان مدرسه از چهار سو با فضای باز همنشین است. این نحوۀ استقرار، از دو جهت بر طرح تاثیر می گذارد: نخست این که فضاهای باز پشتی و جلویی بهره ببرند؛ دوم این که با چرخش فضای باز به دور ساختمان امکان گردش در اطراف بنا و تماشای آن بیشتر می شود، و مناظرمتنوع تری پیش چشم مخاطب قرار می گیرد. این سازماندهی امکانات عملکردی خوبی برای طراحی فضاهای بسته و باز به وجود می آورد که می توان فضاهای کار و فعالیت را به تناسب در لایه های مختلف ساختمان جای داد و به این ترتیب به قدر کافی از مزایای نور ،تهویه و منظرۀ فضاهای باز بهره برد. در طرح فضای باز نیز می توان فعالیت های مختلف- از قبیل بازی و تفریح، تجمع و سرود خوانی، گفتگو یا تعلیم تعلّم- را دسته بندی کرد و برای هریک مکان مناسبی را در نظر گرفت؛ هر مکان می تواند دارای یک نوع طرح حیاط سازی شود: در یک جا می توان ازآب و در جای دیگر از سبزه، دریک جا از ترکیب آب و سبزه و در جای دیگر از کف سازی ساده استفاده کرد؛ و با همۀ اینها مدرسه را گونه گون و خاطره انگیز ساخت. مدرسه بنایی یک طبقه است که زیر زمین بزرگی نیز دارد. بخش جنوبی آن مستطیلی کشیده در امتداد شرق به غرب است که سالن اجتماعات و کلاس های درس را در خود جای می دهد و بدنۀ اصلی ساختمان را می سازد. دو بازوی شرق و غربی که به دو انتهای این بدنۀ اصلی ساختمان را می سازد. دو بازوی شرقی و غربی که به دو انتهای این بدنۀ اصلی متصل شده اند فضاهای اداری، سالن کوچک و کتابخانه را در خود جای می دهند. در بدنۀ اصلی دو راهروی طولی به شکل رواق در شمال و جنوب قرار گرفته که کلاس های درس را احاطه کرده اند. این راهروها و ردیف کلاس های میان آنها توسط بخش میانی قطع شده است؛ بخشی که حجمی بلندتر از طرفین خود دارد و اندکی نیز عریض تر است. در اینجا، تالار اجتماعات در طرف شمال (رو به حیاط اصلی) و رواق ورودی درسمت جنوب واقع شده است. در طرح اولیه، دو ورودی ازسمت جنوب در نظر گرفته شده است. ورودی اصلی بر محورشمالی- جنوبی ساختمان و در مقابل رواق پیش نشستۀ تالار اجتماعات قرار دارد. راهروهای چپ و راست این رواق میانی دسترسی به کلاس ها و دیگر بخش های مدرسه را ممکن می سازد. ورودی دوم- که کوچک تر است و طبقاً فرعی تلقی می شود- در ناحیۀ شرقی دیوار جنوبی، درست روبروی رواق بازوی شرقی واقع شده است. علاوه بر این، دو ورودی دیگر نیز در این مدرسه وجود دارد که در سال های پس از احداث بنا (احتمالاً برای رفع کمبودهای طرح) ساخته شده اند و عبارتند از ورودی جدارۀ جنوبی به قرینۀ ورودی فرعی شرقی، و ورودی شمالی. در همنشینی ساختمان مدرسه با حیاط ها به چند نکته می توان اشاره کرد. اول آن که حیاط اصلی مجموعه سطح قابل توجهی (تقریباً ۵۵ درصد) از بسترطرح را به خود اختصاص می دهد و با آن که با قرار دادن رواق ها در پیرامون این حیاط بزرگ ظاهراٌ چشم هایی نیز به سوی آن گشوده می شود، اما فقدان طراحی برای حیاط سازی و خالی رها شدن آن نشان از کم اعتباری حیاط دارد. دوم آن که فضاهای اصلی مثل کلاس های درس بدنۀ اصلی و اتاق های بازوهای شرقی و غربی- که می توانستند متوجه حیاط اصلی باشند و اعتباری برای آن کسب کنند- رو به سوی حیاط های کوچک و باریک پیرامونی دارند. ممکن است این تصمیم طراح را ناشی از نیاز به محیط دنج و خلوت برای فضاهایی دانست که محل درس و بحث دانش آموزانند؛ و به این ترتیب، حیاط اصلی را متعلق به عرصۀ عمومی و حیاط های فرعی را جزئی از عرصه های خصوصی تر مدرسه به شمار آورد؛ اما دراین وضعیت هم طراح می توانست با توجه بیشتر به طرح هریک از حیاط ها و رعایت تناسبات دلپذیرتر، آنها را معنادارتر کند و از صورت پس مانده های ساختمان سازی در بسترطرح خارج سازد. توجه کنیم که منظرۀ حیاط های کوچک فرعی، از چه سوی ساختمان و چه از لابه لای دهنه های رواق های اتصال دهنده، جذاب می نماید؛ اما خود این حیاط ها تناسبات و طرح دل انگیزی ندارند. سوم آن که، عامل دیگری که می توانست برای حیاط ها اعتباری به همراه بیاورد معبر قرار گرفتن آنها بود. اما موقعیت ورودی های مجموعه به گونه ای است که مستقیماً به فضاهای بسته راه پیدا می کنند، و به این ترتیب حیاط ها به فضاهای بازی تبدیل می شوند که تنها برای تأمین نور و هوا شکل گرفته اند و احیاناً منظری نیز برای اتاق های پیرامون خود فراهم می آورند. از آنچه آمد می توان نتیجه گرفت با آن که ساختمان در دل بستر طرح نشسته است گفتگویی با فضای باز پیرامون خود ندارد. به عبارتی فرم ساختمان و نحوۀ استقرار آن حاکی از انتظامی درونگرا است؛ حال آنکه درمراتب بعدی طراحی این ویژگی رنگ می بازد و طرح به سمت ساختمانی برونگرا که به اطراف خود می نگرد هدایت می شود. نمای ساختمان همچنانکه بیان شد ساختمان مدرسۀ ایرانشهر به شکل یک نیم حلقه طراحی شده است. طرح نما حاصل ترکیب بخش های پر و سنگین فضاهای بسته با بخش های نیمه خا لی و مجوف رواق ها است. تراش سطوح نما توسط رواق ها، اختلاف ارتفاع و پس و پیش نشستگی احجام نسبت به هم، و بام های مدور خفته و دودکش ها و پشت بندهایی که درسیمای بیرونی این بنا دیده می شود آن را متنوع و گونه گون جلوه می دهد؛ و به این خاطر، منظر بیرونی ساختمان به دل می نشیند. § بدنۀ اصلی ساختمان، نمایی طولانی و متقارن دارد. حجم بزرگ و توپر و متفاوت تالار اجتماعات در میانۀ نما نشسته و محور تقارن آن را ساخته است. تقارن و تکرار موجود در این نما شخصیت و اصالتی به آن می بخشد؛ اما طرح نما هیچگاه شیرینی نماهای متقارن سنتی را نمی یابد. استقرار یک حجم بزرگ و سنگین در میانه، و استقرار بخش های سبک تر در طرفین بر خلاف سنت طراحی نما در معماری ایرانی است، که معمولاً در آن سطوح قاب بندی شده ایوان یا اُرسی بزرگی را در میان می گیرند. در واقع در اینجا حجم تالار بیش از آن که موجب وحدت و یکپارچگی در نما باشد، عامل انقطاع دوپارۀ چپ و راست آن شده است. بدینگونه است که عنصر محوری نما می تواند نقطۀ اوج نما محسوب می شود. تکرار ساده و کم معنای قاب ها در نمای این بخش نیز عاملی است که طرح آن را تضعیف می کند. عامل اتصال بدنۀ اصلی با بازوهای دو طرف، رواقی دو سویه است که بسیار شفاف تر از همه عناصر دیگر نما می نماید. این رواق به بخش انتهایی نما منتهی می شود؛ بخشی که خود حجمی تقریباً بسته و متقارن است. طرح نمای آن عبارت است از سطوح بسته با روزنه های کوچک، که دهانه های مکرر رواقی کوتاه را در میان می گیرند. به این ترتیب، ساختمان مدرسه به شکل مجموعه ای از ساختمان های مستقل به نظر می آید که توسط رواق هایی ظریف و شفاف به هم متصل می شوند. برای درک آثار این کیفیت کافی است آن را با وضعیتی مقایسه کنیم که حجمی یکپارچه و منسجم، به شکل نیم حلقه، حیاط را در میان می گرفت. در اینصورت پیوند محکم تری میان حیاط و ساختمان به وجود می آمد. نکتۀ جالب توجه آن است که طراح بخشی از رواق ابتدایی بازوهای فرعی را بسته است؛ و به این ترتیب توانسته حجم پایانی را از رواق شفاف اتصال دهنده جدا کند. اگر آن گونه که به نظر می رسد نیت طراح تفکیک آحاد طرح (یعنی بدنـۀ اصلی و بازوهای فرعی) بوده است، تشابه دقیق و کامل میان رواق ابتدایی و رواق دیگر نما را چگونه می توان توجیه کرد؟ اینجا است که مخاطب به نگاهی مجدد به تمامی نمای مورد بحث تشویق می شود. در این وضعیت، تکرار یک در میان دو عنصر «رواق سه دهنه» و «جدارۀ بسته با روزنه های کوچک» بارزترین ویژگی این نما شمرده می شود. چنانچه از تفاوت میان رواق شفاف ابتدایی با باقی نما صرف نظر کنیم به نظرمی رسد که نظم حاصل شده از تکرار عناصر «نیم باز و بسته» و اختتام نما با عنصر بسته از سوی طراح تصمیم قابل درکی است. از طرفی علاقۀ وی به ایجاد اشکال متقارن موجب می شود که در این نما- که براساس تحلیلا اخیر نامتقارن می نماید- نیز به دنبال تقارن، یا به عبارتی به دنبال قرینه ای برای رواق ابتدایی بگردیم. چنانچه قرینۀ این رواق را به انتهای بازوی فرعی اضافه کنیم نما متقارن می شود، اما کیفیتی « تمام شده، نخواهد داشت. در این حالت شاید چارۀ کار تشکیل جبهۀ دیگری به قرینۀ بدنۀ اصلی درشمال حیاط و تکمیل فرم نیم حلقه باشد. ممکن است حتی اضافه کردن بخشی از یک دیوارۀ کامل در طرفین نیز برای این منظور کفایت کند. در این صورت حیاط شمالی شباهت بیشتری به یک «حیاط میانی» پیدا می کند- که الگوی آشنای طرح بناهای قدیمی ایرانی منجمله مدارس است. حال، پس از آنکه یکبار به صورت کامل تر این طرح اندیشیده ایم، چنانچه دوباره به وضعیت موجود بنگریم در می یابیم که گویی در اینجا تنها با نیمی از یک ساختمان تمام روبه رو هستیم. شاید طراح از ایدۀ سنتی «ساختمان بر گرد یک حیاط میانی» استفاده کرده، اما با حدف نیمی از بنا خواسته است تا وجهۀ سنتی طرح را کمرنگ تر کند؛ و یا شاید به دنبال خلق الگویی متناسب تر با مفهوم نوی مدارس امروزی بوده و به همین دلیل الگوی اولیه را تغییرداده است؛ یا اساساً ممکن است حساسیتی به معانی مستقر در الگوی اصیل اولیه نداشته است. به هر حال، تداوم رواق از بدنۀ اصلی بر نمای بازوهای فرعی می تواند نشانه ای از وجود قصد و نیت طراح در ایجاد یک نیم حلقه- یا تغبیر اخیر حلقۀ شکسته- محسوب شود. تدوام رواق ها از بدنۀ اصلی به بازوهای طرفین مخاطب را به دقت در نمای هر سه جبهه به شکل کل واحد- یا به عبارتی به صورت گسترده در یک صفحه- هدایت می کند. و عجیب اینکه در این حالت، نه تنها طرح نما دچار مشکلی نمی شود، بلکه استخوان بندی محکم تری نیز پیدا می کند. در این وضعیت با نمایی متقارن روبه رو نیم که با دو حجم بسته آغاز می شود و با تکرار دهنه های رواق به حجم بزرگ میانی می رسد. گویی در ابتدا طرح براساس نمایی دریک صفحه تهیه و سپس به منظور ایجاد حیاطی مناسب برای یک مدرسه از دو محل به داخل تا شده است. نکات فوق بیانگر آن است که طرح مدرسۀ ایرانشهر را باید آمیزه ای از چند نوع انتظام فضایی دانست: «ساختمانی نیم حلقه ای که حیاطی را در برگرفته»، «سه ساختمانی متصل به هم»، «بریده ای از یک ساختمان حلقه زده بر گرد حیاط میانی»، و بالاخره «یک ساختمان تا شده». آن چه مانع از تفوق یکی از این صورت ها بر دیگران می شود فقدان هماهنگی میان طرح نما و ترکیب احجام است. منبع:iranmemari.com دوشنبه ۱۱ بهمن ۱۳۹۵ 0 آراء نظرات شما هم می توانید در مورد این موضوع نظر دهید. کاربر گرامی چنانچه تمایل دارید، نقد یا نظر شما به نام خودتان در سایت ثبت شود، لطفاً وارد سایت شوید. نام: * ایمیل: * نظر :
شما هم می توانید در مورد این موضوع نظر دهید. کاربر گرامی چنانچه تمایل دارید، نقد یا نظر شما به نام خودتان در سایت ثبت شود، لطفاً وارد سایت شوید. نام: * ایمیل: * نظر :