ارسال شده توسط:تحریریه kgroup بخش: اطلاعات عمومی  گروه:معماری

فرانک لوید رایت، زندگینامه و آثار معماری

فرانک لوید رایت بزرگترین معمار قرن ۲۰ آمریکا. نابغه ای که هرگز چشمه فیاض قریحه اش به خشکی نگرایید.مسلما درک شخصیت وی تاثیر بسیاری در فهم کارهای بی نظیرش دارد ٬سراسر زندگی رایت با تراژدی٬تهمت و شایعه همراه است .

فرانک لوید رایت (به انگلیسی: Frank Lloyd Wright) (زادهٔ ۸ ژوئن ۱۸۶۷ - درگذشتهٔ ۹ آوریل ۱۹۵۹)، مشهورترین معمار تاریخ آمریکا است. او معمار، طراح داخلی و نویسنده آمریکایی است که بیش از هزار بنا و سازمان طراحی کرده و پانصد ساختمان را کامل کرده.

 
فرانک لوید رایت فرزند یک کشیش ولزی تبار بود . در سال 1885اختلافات خانوادگی سبب شد تا ویلیام پدر فرانک برای همیشه از آنجا برود و هرگز باز نگردد.

پس از تحصیل مهندسی راه و ساختمان در دانشگاه wisconsinبه شیکاگو مهاجرت کرد سپس موفق به استخدام در دفتر مشهور(سولیوان و ادلر) شد با تماسهایی که استادش داشت او را با گرایشهای مکتب شیکاگو آگاه ساخت.

در سال 1889 تاسیس دفتر شخصی در کنار دفتر استاد عزیزش که پس از این کار با خانمی به نام(کاترین توبین) ازدواج کرد و به کمک یک وام شروع به ساختن خانه شخصی خود کرد.

در سال 1891وی شروع به اجرای طرحهایی به صورت مخفی کرد که در سال 1893 استادش متوجه پنهان کاری وی شد و او را اخراج کرد و این شروع فعالیت های مستقل رایت بود.

رایت معتقد است که خانه یک معبد است بر عکس لوکوربوزیه که خانه را خوابگاه میداند.

رایت همیشه خود را رمانتیک نشان می داد و از همین رو محبوب قلوب خانم های امریکایی بود.او که عمری طولانی داشت (از دوره ویکتورین تا عصر اتم) حیاتی پر فراز و نشیب را پشت سر نهاد.

این مرد ریز نقش شیک پوش علاقه مند به کفش و شنل چند رنگ عصاهایی با سر نقره ای و کلاه های شیک و گرانقیمت و اسب های اصیل یکبار همسر و شش فرزند خود را ترک می کند.رایت در ۱۸۸۹(قبل از تولد ۲۲ سالگیش) با کیتی توبین ازدواج می کند.ازدواج او با کاترین که دختر یک تاجر ثروتمند بود باعث بهبود موقعیت اجتماعی او و شهرت بیشترش می شود.در همین زمان او خانه و استودیوی کارش را در Oak park می سازد و مادرش را به شهر می اورد. 

بعد از ۵-۶ سال در ۱۹۰۹ که دیگر مشهورترین معمار امریکا شده بود شش تا بچه دور خودش می بیند!... اما مانند بدرش به خانواده اش وفادار نماند و با همسر یکی از مشتریانش به اروبا فرار کرد!

او در ۱۹۰۳ بعد از طراحی یک خانه برای همسایه اش عاشق همسر چنی یعنی Mamah Borthwick Cheney می شود.اغلب دیده میشده که ان دو با اتومبیل رایت به اطراف اوک پارک می رفتند و صحبت آنها سر زبانها افتاده بود. همسر رایت که تصور می کرد این رابطه کم کم رنگ خواهد باخت از رایت جدا نشد و همینطور همسر ماما و نهایتا در ۱۹۰۹ حتی قبل از اتمام Robie house رایت و ماما همسر و فرزندانشان را ترک می کنند و به اروپا فرار می کنند.

بعد از بازگشت رایت باز هم کاترین از او جدا نشد. رایت با زندگی با ماما رسوایی را به Spring green آورد. او با ماما در Spring green ساکن شد.
 
از ۱۹۱۰ زندگی رایت توام با فراز و نشیب هایی است که اکثرا همراه با جنبه های کریه زندگی اجتماعی است اما رایت جسورانه مقاومت می کند. این سالها تا ۱۹۱۵ درگیری خانوادگی رایت است با ماما که به اروپا فرار کرده اند و بعد بر می گردند .

در ۱۹۱۰ رایت بعد از یک سال که به آمریکا بر می گردد زمینی در ویسکانسین می خرد و رایت شروع به ساخت خانه جدیدی برای خودش می کند که آن را تالیسین می نامد.
در ۲۲ آوریل ۱۹۲۵ خانه رایت دوباره دچار حریق شد البته این بار از روی تصادف.در این اتش سوزی رایت مجموعه ارزشمندی از اثار هنری خود را از دست می دهد از جمله یادداشتهای سلیوان که ایده هایش در مکتب شیکاگو را در نوشته هایی به نام گفتارهای کودکانه تدوین کرده بود اما موفق به چاپ نشده بود که در اتش سوزی مهیب خانه رایت از بین می رود. رایت برای بار سوم انرا از نو و این بار بزرگتر از گذشته ساخت و ان را تالیسین3 نامید.

در ۱۹۲۷ رایت و میریام رسما از هم جدا شدند.میریام بعدها دچار جنون می شود و در حالیکه هنوز جوان بود در ۱۹۳۰ در مرز دیوانگی در اسایشگاه روانی درگذشت. و البته این مساله موجب مشکوک شدن پلیس به وی شد....

رایت مجددا پس از یک سال در ۱۹۲۸ با اولگیوانا  (سومین و اخرین همسرش) که ۳۳ سال هم از وی کوچکتر بود ازدواج می کند. اولگیوانا بود که رایت را از ان شرایط بد روحی نجات داد.

در توکیو ژاپنی ها از رایت می خواهند هتلی طراحی کند به نام هتل امپریال. زمین پروژه فوق العاده سست بوده.رایت اصطلاح ژله ای بودن را به کار می برد و توکیو هم که زلزله خیز.نهایتا رایت است و اندیشه ارگانیکش.او از دست های گارسون که سینی را با انگشتان خود می گیرد و اجزایش نمی افتد الهام می گیرد.به او گفته بودند که تا اخر اجرای هتل در توکیو بماند و این چند سال فرصت خوبی بوده که خودش را از لحاظ فکری بازسازی کند.وی در ۱۹۲۱ به امریکا بر می گردد.

سال ۱۹۲۲ اوج حملات به رایت بود که قرار است در  ژاپن زلزله بیاید و ظاهرا امریکاییها منتظر بودند که تیر خلاص رایت را بزنند اما تلگرافی از توکیو می اید با این مضمون که "جناب اقای رایت شهر در زلزله ویران شد و باید به شما مژده دهیم که تنها ساختمان شما پا برجا مانده و امروز مأوای زلزله زدگان است..." همین امر ساده و مهم موجب شد که آب مشروعی بر تمام کارهای قبلیش بریزند و وی به عنوان یک قهرمان ملی مطرح شود . در این فاصله تعداد زیادی پروژه به او ارجاع داده می شود.

در سال 1959 در نهم آوریل رایت در فونیکس آریزونا از دنیا رفت و جسد او در ویسکونسین به خواب ابدی فرو رفت.

تعریف رایت از معماری

معماری زمانی آغاز میشود که شما دو آجر را با دقت پیش هم میگذارید

معماری محدود کردن فضاست. 

معمار بایستی یک پیامبر باشد ... یک پیامبر به مفهوم واقعی کلمه ... اگر او قادر نباشد حداقل ده سال جلوتر را ببیند، نمی-توان او را یک معمار نامید


معماری فرانک لوید رایت

 آن دسته از معماران اروپایی که رهبری نهضت نو را در آن قاره به عهده داشتند به سرعت معنای کارهای رایت را یافتند به سال 1908 " کونو فرانکه " استادی آلمانی که جز برنامه مبادلات فرهنگی دو کشور آلمان و آمریکا در دانشگاه هاروارد زیبایی شناسی تدریس میکرد رایت را ملاقات کرد و نتیجه این دیدار کتاب قطوری در باره رایت به زبان آلمانی شد . که به سال 1910 در آلمان منتشر شد کتاب کوچکتر دیگری از همین نویسنده به سال چاپ شد که 1 تعداد فراوانی از این کتاب به فروش رسید و این دو کتاب مقدمه آشنایی اروپائیان با کار رایت شد بی مناسبت نیسا که یاد آور شویم که کتاب نخستین به دلیل جامع بودن خود تاکنون بی نظیر مانده.

دلیل انکه رایت بیشتر از معماران هم دوره خود بود چیست ؟ چرا ساختمانهای وی حتی آنهایی که در دم واپسین ساخت بر معماری تاثیر فوق العاده دارند پاسخ این دو سوال چندان مشکل نیست در ستیز با کهنه پرستی مشکل رایت در مقایسه با مشکلات دگر معمارن اروپایی کمتر بود وی در ناحیه غرب مرکزی آمریکا زاده شد و وی در سایه حمایت شهری چون شیکاگو که مرکز رفیع ترین کارهای آن زمان بود.


خانه آبشار

خانه آبشار یکی از بزرگترین هدایای الهی وحاصل تجربه ذهن انسان بر روی کره خاکی است، تا به حال هیچ بنایی تا این اندازه با هماهنگی و هارمونی بیان نشده است، مهمترین نکته در آن حفظ آرامش جنگل و رود وصخره است وهمه اینها بعلاوه ساختار خانه شما را به آرامش وگوش دادن به صداهای گوش نواز دعوت می کنند آن هم نه هر صدایی! بلکه صدای موسیقی آب و آبشار. این خانه راهی است برای رسیدن به آرامش" فقط نگاه بوم شناختی این مدل"کارایی دقیق از درختها"Underbrush"بوته ها"جزییات سنگ روی پل و جزییات سنگ بر روی زمین را نشان میدهد. رنگ عالی در آب تکان میخورد و ظاهرآ حرکت آبشار این مدل با واقعیت یک اثر هنری میسازد. تنها انتخاب خاص مواد و دید معمارانه است که به کیفیت مدلها کمک میکند، تا موزه مان همواره بهتر شود. ترکیب ساختمان نشان میدهد جزییات ساختاری تحت تراس(بهار خواب)ظاهر معجر دقیق با شیب به سمت پایین و به سمت آب ، پا میگذارد. آشپزخانه منحصر به فردی که به "ورودی اضافه شده از جاده "Walkway overdrive"و درب خروج متفاوت وکشت کننده های سقف و... تمامی اینها علامت جمع عنصرهای منحصر بفردی دیگر از دیدی معمارانه و همچنین سهم این تکه آموزشی تفریحی، هنری و یکی از نمونه های شاخص معماری اقامتی در بستر طبیعی(جنگلی-کوهستانی)است.

یکی از مهمترین خصوصیت های این بنا هماهنگی آن با محل ساختش میباشد یعنی به جای اینکه یک عنصر اضافی در مکان ساختش باشد طوری ساخته شده است که نظم طبیعت اطرافش را بر هم نزند!!

کف ها و بام های خانه آبشار به طور چشمگیری پیش آمده است.اسکلت خانه به وسیله بتون مسلح اجرا شده است.سطح شناور خانه آبشار طنین انداز جریان مسیل آبشار خواهد بود.ترکیبی مناسب به وسیله عناصر بصری از قبیل پلکان و دودکش با نمائی از سنگ و سطحی زبر صمیمیت یافته اند.هر جزئی از طرح تدائی کننده دید استاد از جعبه ای منفجر شده میباشد.کف ها و سقف ها به صورت مستقلی به سمت خارج گسترش یافته اند.عناصر قائم این جریان به سوی آسمان گسترش داده شده اند و پنجره ها در گوشه های اتاق ملاقات میشوند که همان سرچشمه محدود کردن فرسایش میباشد. استاد در طراحی" فضاهای داخلی را در پیوستگی با دنیای خارج قرار داده وفضاها و خانه را درمحیط طبیعی اطرافش ذوب کرده است.او اساسآ قصد داشت که خانه را در زورق و برگی طلائی به وسیله تقلید از تغییر رنگ برگها بپوشاند تا بدینسان خانه آبشار را به تغییر فصلها و عبور و مرور زمان متصل کند.

خانه آبشار مهمترین خانه ی شخصی طراحی شده توسط فرانک لوید رایت است و در سال 1937 ساخته شده بسیار خوب بیانگر عقیده ی رایت،مبنی بر(یک ساختمان باید جزیی از طبیعتی باشد که در آن واقع شده است)می باشد.این بنای ترکیب شده با منظره ای بی نظیر و شکل یافته از عناصر ساده ای همچون سنگ های طبیعت اطراف،بتون،شیشه و فولاد به طرزی باورنکردنی با محیط خود همخوان شده است.خانه آبشار مصداق بسیار خوب این گفته ی رایت است که(هیچ کس زیبایی خاص یک سایت"موقعیت ساخت بنا"را تا موقعی که من بنایی آنجا نسازم درک نمی کند)

اگرچه در نگاه اول،صفحات عریض بتونی خانه با طبیعت و درختان اطراف،بیگانه به نظر می رسد؛ ولی با نگاه و توجهی هوشمندانه می توان به انتظام بین خانه و طبیعت که نتیجه ی خلاقیت هنرمندانه ی رایت است، پی پرد.خانه بر روی آبشار معلق بوده و آب از کنار دیوارهای سنگی آن به پایین می ریزد و خانه که به طرز ماهرانه ای بر روی صخره ی آبشار قرارگرفته،چنان با طبیعت اطراف عجین شده که گویی جزیی از صخره بوده و به صورت ارگانیک،در طول سالیان دراز بوجود آمده است.

 

طراحی داخلی

وی نیز در طراحی داخلی سعی کرده است که از مصالح طبیعی استفاده کند. سنگ، چوب ... سکنه خانه آبشار به وسیله دریچه ای شیشه ای در کف پذیرائی شاهد طنین جریان آب مسیل آبشار خواهند بود و به وسیله این دریجه شیشه ای کف مسیل را خواهند دید.خانه شان جنگل را پشت در نگاه نخواهد داشت آنها تنه درختها را بوسیله برشهایی در تراس و کشت کننده های سقفی نگاه خواهند داشت.دید به سوی خارج خواهد رسید و هیچ دیواری دید را قطع نخواهد کرد.منظره جنگل در پنجره ها قاب خواهند شد.طلوع آفتاب از میان طاق های بتنی خواهد بود که زورق رنگ طلائی تیره خواهد بود که به وسیله سنگهای طبیعی اطراف در لایه های افقی وعمودی بر نما خواهند بود.این سنگها ستون ها و لوله بخاری بلند گرما دهنده را خواهند ساخت و خانه در مسیری ساخته خواهد شد که بیانگر بافت وساختارش باشد.
بنابراین خانه خواهد توانست شرحی از چرخه فصلها باشد ونه صرفآ یک تصویر دیده شده در ارتباط با یک آبشار.
این اثر یک جسم حجیم اما ظریف است که به وسیله طبیعت احاطه شده و جزیی از آن شده است. در واقع تنها به طبیعت اضافه شده بدون این که چیزی از آن کم کند .
این خانه در واقع چیزی بیش از یک اثرهنری در پشت خود پنهان کرده است. تمام اندازه ها به طرز شگفتی از یک نیروی بی پایان طبیعی انرژی میگیرند. در واقع این خانه و آن آبشار با هم هماهنگ و عجین شده است و درواقع ترکیبی ساخته اند که هر چشمی آرزوی دیدن آن را دارد.

 

معماری ارگانیک در خانه آبشار

آنچه در خانه آبشار مفهوم ارگانیک را از مستدل بودن هر جزء یا فرم آن فراتر می برد، نخست پیوستگی طبیعی تمام اجزای آن است و سپس آمیختن آنها با مظاهر طبیعت که این خانه به راستی جزئی از آن شده است. وجود آبشاری روان در دل این ساختمان نه تنها آن را شگفت انگیز و تماشایی می کند، بلکه آن را جزئی از طبیعتی می کند که این ساختمان در میان آن بنا شده است. پاره ای از منتقدان این پرسش را مطرح ساخته اند که آیا آبشار از درون خانه نیز به دید می آید یا خیر؟ جواب این پرسش البته منفی است. اما معماری تا چه اندازه فقط باید در خدمت گروهی خاص و مقصودی معین باشد؟ به معماری باید به عنوان جزئی از محییط نگریست و از این لحاظ، این اثر رایت با توجه به مقصودی که بر معماری مرتبت است پاسخی بس موفقیت آمیز یافته است. اما تازه همین برون ساختمان، همین ارگانیک بودن آن، به درون ساختمان نیز تنوعی دلپذیر داده است. به جای حجمهای واضح و یکنواخت و ملال انگیز، هر گوشه درون این ساختمان داستانی جالب توجه دارد اگر چه آبشار از درون خانه دیده نمی شود، همین شکفتگی از درون که روح و معنای ارگانیک است این داستانهای جالب را پدید آورده است. ونتوری که موضوع تضاد و پیچیدگی را در معماری مطرح می سازد، بی آنکه سخنی از این اثر برجسته رایت به میان آورد، او را ساده گرا و معماریش را معماری روستایی معرفی می کند، اما خود ونتوری چه از نظر تضاد و پیچیدگی و چه از هیچ نظر دیگر در معماری نتوانسه حتی اندکی به آثار رایت نزدیک شود، و این از پاره ای جهات و در موارد متعدد از مشکلات بزرگ معمارانی است که چون ونتوری خود را از قید و بندهای مدرن رسته می بینند. بت شکنی آنها ممکن است و می تواند موجه باشد، اما در سرودن شعرِ آزادی که جانشین این تقید شود موفق نبوده اند.

 

آنچه از کیفیت ارگانیک معماری رایت بر می خیزد و به ویژه در خانه آبشار وی مجسم است و برای ما حائز اهمیت بسیار، تندیس گونه بودن آن است. اگر به تعبیر تندیس گری را ترکیب حجمها و بازی فضاهای پر و خالی تعریف کنیم ، خانه آبشار به راستی تندیسی است که در فضا قد بر می افرازد، تندیسی که یکسره ساخته و پرداخته آدمی نیست، بلکه حاصل ترکیب حجمها و فضاهای طبیعی است که به صورت تخته سنگهای خشن و دست نخورده در این ترکیب جلوه گر می شود و نیز حجمهای تراشیده از بتن که صاف و صیقل خورده به نظر می رسند و بخش دیگری از ترکیب را به پدید می آورند. دو دیوار عمودی سنگی(از سنگهای طبیعی تراش خورده و بر هم نهاده شده) در واقع پیوند(rapport) این ترکیب را به وجود می آورند و مظاهر طبیعی ترکیب(سنگهای نخراشیده)و مظاهر ساخته و پرداخته آدمی(حجمها صاف بتنی) را به یکدیگر متصل می سازد .

 

اهمیت این کیفیت تندیسگونه برای ما در این است که همین کیفیت که مدتی در معماری مدرن و از جمله به سبب سبک جهانی به فراموشی سپرده شده بود، دوباره در دهه شصت( و شاید اندکی زودتر، اگر رونشان لوکوربوزیه را ملاک قرار دهیم) از خواب زمستانی خود سر برداشت و در معماری تجلی کرد و اکنون، البته به گونه ای دیگر و به تعابیری متنوعتر، در آثار معماری معاصر ما متجلی است.


موارد طراحی و اجرائی که رایت برای این خانه ویلایی در نظر گرفته بود می توان در هشت مورد ذیل خلاصه نمود.

-
حداقل دخالت در معماری طبیعی
- تلفیق حجم ساختمان با محیط طبیعی به گونه ای که هر یک مکمل دیگری باشند.
-
ایجاد فضاهای خارجی بین ساختمان و محیط طبیعی
- تلفیق فضای داخل با خارج
- نصب پنجره های سرتاسری و از بین بردن گوشه اتاق
- استفاده از مصالح محیط طبیعی مانند صخره ها و گیاهان چه در داخل و چه در خارج بنا
- نمایش مصالح به همان گونه که هست، چه سنگ باشد چه چوب و یا آجر
- استمرار نمایش مصالح از داخل به خارج بنا

این طرح در سال ۱۹۷۷ در نظرخواهی بهترین طرح معماری معاصر، که از سوی مجله Architecture Record انجام شد به عنوان نخست دست یافت.

خانه آبشارکه برای "جی.ادگارد کافمن"، تاجر ثروتمند پیتسبورگی،ساخته شده،در سال 1962 به (سازمان حفاظت از جنگل و منابع طبیعی پنسیلوانیا ی غربی)اهدا گردید.در میان خانه های طراحی شده توسط"فرانک لوید رایت"، تنها خانه ی آبشار است که تغییر نیافته و حتی هنوز اثاثیه ی اصلی آن حفظ شده است.

موزه سلیمان رابرت گوگنهایم نیویورک

موزه سلیمان رابرت گوگنهایم (Solomon R. Guggenheim Museum) واقع  در منهتن در کرانه شمال شرقی مرکز شهر نیویورک می باشد .

این موزه با راهرو های به هم پیوسته و فرم حلزونی ساخته شده است و از جمله مهم ترین موزه ‌های آمریکا به حساب می ‌آید .

این موزه توسط توسط معمار بزرگ آمریکایی فرانک لوید رایت طراحی گردید در سال 1937 درب ‌های آن به روی همگان باز شد .

در این موزه‌ ، تماشاگر به راحتی در اندرونی و زوایای ساختمان نفوذ می کند و جزیی از آن می شود .

سلیمان رابرت گوگنهایم بنیان گذار موسسه گوگنهایم که مجذوب ایده رامپ مارپیچی شده بود تا زمان مرگش پیش از اتمام پروژه از آن حمایت کرد . از سال 1943 که به دنبال معماری برای طراحی بنایی مناسب برای مجموعه ارزشمند جمع آوری شده توسط  گوگنهایم ، کار به فرانک لوید رایت سپرده شد و محل پروژه همان آمریکا بود .

پروژه در طی چند سال با تغییرات فراوانی روبرو شد تا سرانجام در سال 1959 شش ماه پس از مرگ رایت ، موزه برای بازدید عموم افتتاح گردید . این موزه به عنوان آخرین یادگار از توانایی رایت در خلق کیفیات غیرمنتظره فرم و فضای معماری ، دشوارترین کار در طول دوران فعالیت حرفه ای وی بود .

گوگنهایم در شهرهای بیلبائو اسپانیا ، و نیز کشور ایتالیا ، ابوظبی امارات و برلین کشور آلمان دارای شعباتی است .

جلال آل احمد این موزه را این گونه توصیف می‌کند :

موزه راحتی بود و دلباز و خسته نکننده و بوی نانگرفته . و خلا مدام دم دست و همه چیز به جای خود . و مارپیچ و دایره‌ای در بالا پهن و در پایین باریک شونده ، عین دوکی ، از راس پهن تر بر زمین و مضافاتش همه با هم جور . مثلا آسانسورش به جای مربع یا مستطیل ، نیم دایره بود و قوس مانند . و جمعا خوب بود . 

خانه استورر

خانه ی جان استور یکی از چهار خانه ای است که رایت در منطقه ی لوس آنجلس به اجرادرآورد رایت از یک سری بلوک های سیمانی بافت دار در این خانه استفاده کرد که به صورت مصالح غالب در ساخت خانه های بسیاری از مردمان طبقه ی متوسط آمریکا به کار گرفته می شد. بلوک سیمانی مدتها بود که به عنوان روشی ارزان قیمت در ساختمان سازی استفاده می شد، اما از نظر زیبایی شناختی چیزهای بسیار برای آرزو کردن باقی می گذاشت. رایت متوجه شدکه قالبهای ویژه ای می توانند این بلوکها را به صورت زیباتری در آورند، صرفاً با ایجاد یک فرورفتگی ساده در نمای آنها. 

دیوارهایی که به این ترتیب با این بلوک های نقشدار ساخته شدند دارای فضایی حفره مانند در دل خود بودند که قادرشان می ساخت با استفاده از میله های فولادی به هم متصل شوند. نظام چیدن بلوکها در امتدادهای عمودی و افقی الهام بخش رایت در به اصطلاح خانه هایی با نمای بافت دار بود در همه جا چیدن بلوکها از خصیصه ی فضایی محیط متأثر است. 

زیرا اینها را می توان جا به جا با شیشه نیز تزیین کرد. این مصالح زدایی بالقوه به رایت امکان داد تا بر یکی از مشکلات قدیمی که عبارت بود از جداسازی فضای داخلی از بیرونی به شکل بسیار ظریفی غلبه یابد. علاوه بر همه ی اینها، رایت به این ترتیب توانست بی شمار ترکیب نور و سایه در فضاهای داخلی خود خلق کند نور به عنوان یک عنصر فضایی دائماً در حال تغییر، بلوکها را از هرگونه نیاز به تزئینات کاربردی اضافی معاف ساخته است. این جلوه های ویژه در نمای داخل اتاقها و فضاهای خانه به نحوی است که با نور پردازی مصنوعی که در دیوارها و سقفها تعبیه شده به کمال می رسد. 

عین این استراتژی در سطوح بیرونی خانه نیز موارد کاربرد ویژه ی خود را یافته است، به خصوص در تأکید بر سکو و نرده های آن که جلوه ای سرشار از نور را خلق کرده است. کلیت به نحوی است که حس و حال یک خانه ی غریب شرقی را در ذهن پدید می آورد و این همان چیزی است که رایت در بیشتر سالهای فعالیت حرفه ای اش در پی آن بود 
  
رایت آثار فراوانی از خود بر جای گذاشته. از مشهورترین آثار وی میتوان به موارد زیر اشاره نمود:
مرکز مردمی شهرستان مارین 
معبد یونیتی در ایلینوی
منزل روبی
و...

 

 

 

 

 

 

 

 




آراء

نظرات

شما هم می توانید در مورد این موضوع نظر دهید.

کاربر گرامی چنانچه تمایل دارید، نقد یا نظر شما به نام خودتان در سایت ثبت شود، لطفاً وارد سایت شوید.

     
نام:  
  ایمیل:  
  نظر :